دانلود رمان آغوش اجباری از نگار قادری

دانلود رمان آغوش اجباری از نگار قادری
در این مطلب از سایت ناول کافه ، رمان آغوش اجباری را آماده کردیم.برای دانلود رمان آغوش اجباری از نگار قادری در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

رمان : آغوش اجباری
نویسنده : نگار قادری
ژانر : طنز ، عاشقانه
تعداد صفحات : 219
خلاصه رمان آغوش اجباری :
در این رمان خبری از دختر مزدا تری سوار نیست خبری ازغرور سرکش نیست خبری از پسر هرکولیه قصه نیست خبری از پول و ثروت نیست خبری از دختر شیرازی مغرور نیست خبری از دختر تخسه تک دانشگاه نیست خبری از دانشگاه و اذادی نیست اینجا دختری اروم دختری که رو حرف پدرش حرف نمیزنه دختری که مقید به رفتار خانوادس دختری که عاشق شد دختری که به عشقش نرسید دختری که مجبور به تحمل اغوش اجباری شد دختری که تونست با تلاش خودش زندگیشو بسازه تونست راه زندگیشو پیدا کنه تونست سربلند از امتحان الهی بیرون بیاد دختری که تو هر شرایط خدارو از یاد نبردو هربار ذکر خدارو بر لب داشت یه رمان از رو یه زندگی واقعی نوشته شده
بخشی از صفحه اول رمان آغوش اجباری :
به نام خدا
بهش نگا کردم
به عشقم
به دنيام
به نفسم
به کسي که دوسش دارم
به کسي که زندگي بدون اون واسم رنگي نداره
چقد زجر کشيدم
چقد زجر کشيديم
خدا خشبختيمونو نگير
خدا شاهد بوديه چه شبايي که با گريه سر به بالين نزاشتيم
به هجده سال پيش فکر کردم
به دختري سيزده ساله
به دختري که به سمت جنس مخالف کشيده شده بود
اون دختر من بودم
به يه نفر حسم متفاوت تر از بقيه بود
يه نفر که روياهامو باش سپري ميکردم
به يه نفر که خنده هامو تکميل ميکرد
به يه پسر که حتي وقتي صداشم ميشنديم تموم وجودم ميلرزيد
محمد پسر عمو بزرگم،عمو شهاب
محمد پسر اروم و سر به زيري بود وقتي حرف ميزد بايد خيلي زور ميزدي تا صداشو بشنوي
پادشاه ذهن من محمد شده بود
وقتي کسي از عشق يا دوست داشتن حرف ميزد ذهنم پابرهنه ميرفت به سمت محمد ،ناخوداگاه تصوير محمد جلو چشام نقش ميبيست
دوست داشتم باهاش حرف بزنم
ولي دربرابرش ناتوان بودم
وقتي ميديدمش پس ميفتادم
وقتي اسممو صدا ميکرد قلبم از تپدين مي ايستاد و دوباره شروع ميکرد به زدن طوري ميزد که ميخواست از جاش کنده بشه زبونم قفل ميشدو ديگه نميتونستم حرف بزنم
رمان های پیشنهادی دیگر :
دانلود رمان تقاص عشق از نازنین تاتار
عالی😍