دکلمه صوتی پاییز بی باران اثر soha moradi

دکلمه صوتی پاییز بی باران اثر soha moradi کاربر انجمن ناول کافه

در این مطلب از ناول کافه، دکلمه صوتی پاییز بی باران اثر soha moradi کاربر انجمن ناول کافه را آماده کردیم. برای خواندن متن دکلمه و همچنین دانلود فایل صوتی آن، در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

دکلمه صوتی پاییز بی باران اثر soha moradi

دلنوشته: پاییز بی باران

نویسنده: سها مرادی کاربر انجمن ناول کافه

گویندگان: مریم (متن)، زهرا بانو (معرفی نامه)

مدیر تولید و ناظر کیفی: مریم

زمان: ۶ دقیقه و ۴۴ ثانیه

ارائه شده در: انجمن ناول کافه

متن دکلمه:

پاییزی‌ترین حال من!
هرگاه صدای باران را می‌شنوم، دوستت دارم‌های تو را برایم نجوا می‌کند!
هرگاه نارنجی‌ترین درخت خیابان، چشم‌هایم را نوازش می‌کند، گرمای دست‌های تو را حس می‌کنم!
و در ابری‌ترین روز پاییز، حال دلم به افق تو دلگیرست!
ای پاییزی‌ترین حال من‌.پاییز بی باران تا کنون دیده‌ای؟
پس چگونه از من می‌خواهی که بروم؟
آخر مگر می‌شود؟
قلب من بی تو؟
می‌بینی من پاییزم و تو بارانی!
ما به ساز هم کوکیم.
می‌دانی؟
چه برایت بگویم، چه سکوت کنم، تو باز هم خواهی رفت.
در رد ستاره‌ای دور
در پس آخرین برگ افتاده بر زمین.
در تاریک‌ترین شب سال!
و من باز هم در ذهن شکسته‌ام، هزاران حرف نگفته را دستمال می‌کشم به امید روزی که با آن بتوانم چای دوپهلو عشق را جرعه جرعه مهمانقلب سردت کنم.‌‌با قلبش بر خاک خشک زندگی می‌بارید،
اما جوانه عشقش سر از خاک بیرون نمی‌آورد!
به خوبی می‌دانست، عشق بدون محبت معشوقتنها دانه‌ای اسیر باد است!
غمگین بود، به رد پای معشوق بر خاک زندگی نگاه می‌کرد.
چه غریب بی یار شده بود.
در تاریک‌ترین ساعت،
در دیرترین کافه،
و در زیبا ترین قار قار کلاغ
عشقیست به سبک من و تو!
سبکی متضاد با تمامی عشاق!
می‌بینی؟
جداییمان نه تقصیر من است نه تو؛
زیرا ما به سبک بی‌منطقی عاشقی بودیم.
باران می‌چکد از پیراهن پاییز!
برگ می‌خزد از تن باد!
کوچه می‌گرید از پس دلتنگی!
و حال من
می‌چرخد به دور تو!
بوی معجزه می‌آید!
معجزه‌ای
به قشنگی پاییز!
به عظمت آمدن تو.

آغوشم محتاج آغـ*وش توست!
همانند احتیاج پاییز به بارانش.

دیشب خوابت را دیدم؛
در باغ طلایی،
زیر باران مروارید!
و
تو به قشنگی پاییز می‌خندیدی.
برگرد!
پاییز با آن همه بی‌رحمی عاشقانه‌اش
هر سال باز خواهد گشت،
سر موعد پرواز برگ‌ها.
بوسه پاییزی من!
به قلب یخ زده‌ام برس…
سرمای دلتنگی، به مغز استخوان رسیده!
به داد من برس، ای بوسه‌ی پاییزی من.
حال و‌ هوای پاییز است،
افتادن برگ خیس باران!
از چشم خاطرات زرد.
چقدر شبیه همیم!
ناله‌های برگ از پس تازیانه باد،
ناله‌های من از پس بی‌وفایی تو.

چقدر شبیه همیم!
مرگ برگ از دست پاییز
مرگ من از عشق تو.دلتنگت می‌شوم
مثل برگی که نوبت زرد شدنش نیامده.
همین‌قدر دلتنگ
همین‌قدر غریب.
تو به باران می‌خندی!
من هم به درد آسمان‌!
و هردویمان به سبک خویش
عاشق پاییز.حتی ماه هم پاییزی می‌شود.
زیباتر می‌درخشد و با دلبری در میان ابرها ناز می‌فروشد.
عاشقت می‌شوم!
نه به کوتاهی عمر گل بهاری،
نه به گرمای افتاب تابستان،
نه به سردی زمستان.
عاشقت می‌شوم!
به سبک پاییز
بی‌رحم
اما زیبا.
و در آخرین برگ پاییزم
برایت‌‌ می‌نویسم:
“دلبرکم من پاییزم تو بارانم”
مگر پاییز بی باران می‌شود؟

مطالب مشابه و پیشنهادی:

دکلمه صوتی ماشه رفاقت

دکلمه صوتی الماس کاهی

دانلود دلنوشته من مبهم اثر Rahil shams

شعر چرا معشوق نمیخواهد عاشق را اثر amirreza