تبلیغات در ناول کافه کانال ستارگان رمان انجمن رمان
دانلود رمان : ناول کافه مرجع دانلود رمان های ایرانی و رمان های خارجی
ضد جوش صورت
خانه » رمان های آنلاین » دانلود رمان مسجون از ص.مرادى
دانلود رمان مسجون از ص.مرادى

دانلود رمان مسجون از ص.مرادى

دانلود رمان مسجون از ص.مرادى

در این مطلب از سایت ناول کافه ، رمان مسجون را آماده کردیم.برای دانلود رمان مسجون از ص.مرادى در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

دانلود رمان مسجون از ص.مرادى

دانلود رمان مسجون از ص.مرادى

رمان : مسجون 

نویسنده : ص.مرادى

ژانر : عاشقانه

بخشی از پارت اول رمان مسجون :

گوش هایم کیپ شدند، مغزم هوشیاری اش را از دست داد ، اعضای بدنم به ناگاه بی حس گشتند و نمیدانم تداوم این حالت چقدر بود اما به محض اینکه از عالم مرگ خارج شدم بلافاصله خواستم تکان بخورم که به وضوح ساییده شدن استخوان هایم بر روی یکدیگر را احساس کردم.

زنده بودم، هوشیار بودم؛ میدانستم چه اتفاقی رخ داده است اما استخوان هایی که به خوبی خرد شدن آن ها را حس می کردم وحشت غیرقابل وصفی به جانم انداخته بود آنقدر که بی وقفه شروع به جیغ کشیدن کردم.
قفسه ی سینه ام می سوخت ، نفس کشیدن برایم سخت بود اما ترسان و مکرر جیغ می کشیدم.
برایم مهم نبود سوزش قفسه ی سینه و نفس تنگی ام شدت گیرد؛ من فقط آن لحظه نمیخواستم باور کنم که تا مرگ فاصله ای ندارم!

یک نفر باید می آمد و مرا بلند می کرد؛ باید خم می شد و لباس هایم را می تکاند.
سرانگشتانم می سوختند اما برای چرخیدن باید دستم را میان گِل های نرم و نمناک فرو می کردم.
تکان که خوردم صدای خرد شدن استخوان هایم را شنیدم!
جیغ هایم اوج گرفتند و به گریه افتادم.
به محض اینکه دمر شدم از انگشتان پاهایم تا گردنم به ناگاه فلج گشت!
دیگر نتوانستم کوچک ترین تکانی بخورم

درد به آنی در سراسر بدنم منتشر می شد و استخوان هایم معلق مانده بودند!
انگار به هیچ جا وصل نبودند!
جیغ کشیدم و اشک ریختم.
ــ کمک…کمکم کنید.

صدای همهمه ی اطرافم باعث شد مردمک هایم در حدقه بچرخند.
اکثر همسایه ها اطرافم ایستاده بودند و صدای زنی که جلو آمد از عصب های شنوایی ام عبور کرد و همه ی کلماتش درون سرم شناور ماند.
ــ من صدای جیغ و داد شنیدم؛ کاش رفته بودم. نمیدونستم اینجوری میشه!

انگار با همان جمله ها مغز نیمه هوشیارم توانست بهتر عمق فاجعه را درک کند!
وحشت در جانم تمامی نداشت!
ــ کمکم کنید…یکی بهم کمک کنه بلند شم.

همان زن درنگ نکرد؛ نزدیک آمد و خم شد روی بدنی که استخوان هایش لحظه به لحظه بیشتر روی هم می لغزیدند و فاصله می گرفتند!
ــ برو کنار خانم، دست نزن بهش.

معرفی رمان

لینک دانلود به دستور ساماندهی پاک شد.

رمان های پیشنهادی دیگر :

دانلود رمان کوئوکا از رویا قاسمی

دانلود رمان کوئوکا از رویا قاسمی

دانلود رمان عشق عسلی از فاطمه

دانلود رمان خیس مثل باران از ریحانه محمود

4/5 - (164 امتیاز)
برای این مطلب ( دانلود رمان مسجون از ص.مرادى ) امتیاز خودت را با ستاره های بالا ثبت کن
باکس دانلود

راهنما

  • نظرات خود را تنها در مورد این رمان در بخش کامنت ها بیان کنید.
  • از ارسال مطالب تبلیغاتی و توهین آمیز خودداری کنید که تایید نخواهند شد .
  • اگر سوالی داشتید از بخش تماس با ما اقدام به ارتباط با مدیریت کنید.
  • رمان ها در سه فرمت (APK،EPUB،PDF) برای دانلود قرار میگیرند.
  • کاربران باتوجه به سیستم عامل گوشی می توانند رمان ها را دانلود کنند.

درباره Soheil_Gh :

علاقه مند به وبلاگ نویسی و طراحی


تمامی حقوق این سایت متعلق به ناول کافه می باشد و هرگونه کپی از مطالب و تصاویر شرعا حرام بوده و پیگرد قانونی دارد.