دانلود رمان سیاه پوش از هاله بخت یار

دانلود رمان سیاه پوش از هاله بخت یار

در این مطلب از سایت ناول کافه ، رمان سیاه پوش را آماده کردیم.برای دانلود رمان سیاه پوش از هاله بخت یار در ادامه مطلب همراه ما باشید.

دانلود رمان سیاه پوش از هاله بخت یار

رمان : سیاه پوش 

نویسنده : هاله بخت یار

ژانر : عاشقانه

خلاصه رمان سیاه پوش :

آیرین یه دختر شیطون و خوش‌قلب کورده که خانواده‌ش قصد دارن به زور شوهرش بدن. برای فرار از این ازدواج‌اجباری، از خونه فراری میشه اما به مردی برمیخوره که قبلا یک بار نجاتش داده… مردِ مغرور و اصیل‌زاده‌ای که آیرین رو عقد می‌کنه و در عوضش…

بخشی از رمان سیاه پوش :

با شنیدن صدای امیریل، چشمانش را باز کرد و با دیدن پنبه الکلی که امیریل روی بازوی ایلیا می فشرد، سمتش قدم برداشت و لبه ی تخت نشست. با دستش پنبه را نگه داشت و امیریل بلند شد:
– یه چیزی میارم بخوری.
سمت در روبرگرداند که ماهرو مخاطب قرارش داد:
– نمی خواد! چیزی از گلوم پایین نمیره…
امیریل سمتش چرخید و دستانش را در جیب شلوارش فرو برد:
– خدا در و تخته رو خوب با هم جور می کنه!
ماهرو بی اراده نگاه از امیریل گرفت و امیریل سمت در خروج قدم برداشت. رفتارهای ایلیا را خوب به یاد داشت. غذا نخوردنش وقتی از چیزی ناراحت بود، تا صبح بیدار ماندنش بالای سر یاسمنی که قلبش را بد گرفتار کرده بود، لجبازی اش… دیوانگی هایش!
در را باز کرد و قبل از اینکه خارج شود، بدون اینکه سمت ماهرو برگردد گفت:
– امشب بعد پنج سال مردی رو دیدم که از نوجوونی مثل برادرم بود! نیمه جون… غرق خون! زخم خورده از نامردایی که اگر چه نمی دونم چرا زدنش ولی حدس می زنم ایلیا بی تقصیر باشه تو این ماجرا…
کمی سمت ماهرو چرخید و چشم دوخت در آن چشمان سرخ:
– ایلیا کم سختی نکشیده… کم درد نکشیده تو زندگیش… کم پاش به بیمارستان باز نشده! تا نوجوونیش تو عمارت پدرش بزرگ شد و هر کی از بیرون می دیدش فکر می کرد ایلیا شاهزاده ی اون قصر مجلله ولی نبود! ایلیا حکم یه کیسه بوکس رو واسه پدرش داشت… واسه مردی که بعد مرگ همسرش فقط و فقط زورش به ایلیا می رسید. پدرش دیر به خودش اومد. دیر فهمید چقدر ایلیا رو از خودش رونده… و حالا…

رمان های پیشنهادی دیگر :

دانلود رمان عشق گیسو از م صمدی

دانلود رمان بعد از آن روز از فاطمه ناصری

دانلود رمان گیل ناز از شمیم حیدری

دلنوشته ارمیس دل از محدثه کمالی