دانلود رمان آخرین غروب پاییز از شبنم ا.ی

دانلود رمان آخرین غروب پاییز از شبنم ا.ی

در این مطلب از سایت ناول کافه ، رمان آخرین غروب پاییز را آماده کردیم.برای دانلود رمان آخرین غروب پاییز از شبنم ا.ی در ادامه همراه ما باشید.

دانلود رمان آخرین غروب پاییز از شبنم ا.ی

رمان : آخرین غروب پاییز 

نویسنده : شبنم ا.ی

ژانر : عاشقانه

بخشی از رمان آخرین غروب پاییز  برای معرفی :

خندون بهم چشم دوخت:
-والا با این وضع من هرچی گم کنم باید به شما یا نسیم خانم زنگ بزنم بپرسم کجاست.
باخنده سری تکون دادم:
-عیب نداره عادت می کنید کم کم.

روی زانو نشست و درحالی که نایلون قالیچه رو باز می کرد گفت:
-بازم خداروشکر که شما بودید وگرنه با این وضع نمیدونستم چیکار باید بکنم.
لبخندی زدم و گفتم:
-قالیچه رو سریع پهن کنیم من برم شامو حاضر کنم که دیر وقته.
یه تای ابروشو بالا داد و نگام کرد:
-شام؟! شامم داریم؟
-آره درست کردم حاضره تقریبا. سوپ شیر با پیراشکی.
نسیم با بی حالی گفت:

-وای خدا خیرت بده، بیا برو بیار به خدا دست و پام از خستگی جون نداره.
آقای ایزدی درحالی که نایلون قالیچه رو باز می کرد گفت:
-من تازه می خواستم از بیرون شام سفارش بدما، خسته اید اذیت میشید.
-نه حاضره شام کاری نداره.

خم شدم و یه گوشه قالیچه رو گرفتم و گفتم:
-به نظرم اگر کج بندازیم خوشکل تر میشه.
با شیطنت نگام کرد:

-دیگه خونه خودته هرچی شما بگی.

صدای خنده نسیم اومد و با خنده لب گزیدم. سرم پایین بود و مشغول تنظیم کردن قالیچه بودم اما به خوبی می تونستم سنگینی نگاهشو حس کنم.

نباید به روی خودم می آوردم! اگر اون می خواست کنجکاوی کنه من نباید بهش اجازه می دادم و با رفتارم باید بهش نشون می دادم که باید حد و حدودو حفظ کنه.

معرفی رمان

لینک دانلود به دستور ساماندهی پاک شد.

رمان های پیشنهادی دیگر :

دانلود رمان مرد بدلی از فاطمه زایری

دانلود رمان تاوان یک روز بارانی از ملیکا شاهوردی

دانلود رمان صاعقه در باروت عشق از عاطفه مرادی

دانلود دلنوشته کمی هم از تو از نوشین سلمانوندی