دانلود رمان غنچه بود و پژمرد از پریسا حصیری

دانلود رمان غنچه بود و پژمرد از پریسا حصیری

در این مطلب از سایت ناول کافه ، رمان غنچه بود و پژمرد را آماده کردیم.برای دانلود رمان غنچه بود و پژمرد از پریسا حصیری در ادامه پست همراه ما باشید.

دانلود رمان غنچه بود و پژمرد از پریسا حصیری

رمان : غنچه بود و پژمرد

نویسنده : پریسا حصیری

ژانر : عاشقانه

خلاصه رمان غنچه بود و پژمرد :

امین و غنچه از بچگی با هم بزرگ میشن و با بزرگتر شدنش عشق عمیقی بینشون ریشه میزنه؛ عشقی که می تونه طوفان به پا کنه.
تو یه روز تو یه غروب غم انگیز غنچه پدرش رو به بدترین حالت ممکن از دست میده و حالا با مادرش تنها میمونه.
امین که طاقت نداره به غنچه پیشنهاد ازدواج میده و توی دستش حلقه ی نشون میذاره، اما یه ماهیی از نامزدیشون نمی گذره که غنچه این نامزدی رو تموم میکنه و میگه عاشق کسی دیگه ای شده و اون کسی نیست جز شاهرخ پدر امین مردی که بیست و پنج سال ازش غنچه بزرگتره.
این موضوع همه رو توی بهت بزرگی فرو می بره ، به جز خود غنچه، چون….

بخشی از رمان غنچه بود و پژمرد :

چشمانش از فرط ناراحتی قرمز و کوچک شده بودند. دستان مشت شده اش به روی فرمان هم خبر از حال پریشانش می داد.
با ملایمت دستش را بالا می گیرد و به روی دست مشت شده ی امین قرار می دهد:
-متاسفم.
امین آب دهانش را با بغض می بلعد و به سمت غنچه بر می گردد. سرش از حجم این همه غم نبض می زد و نمی توانست خودش را آرام کند:
-مامان قبلش بهت چیزی گفت؟
دلش می خواست واقعیت حرف های آسیه را به این صدای خش خورده و بی جان بگوید، ولی در این شرایط گفتنش را صحیح نمی دید.
سعی می کند لبخند دلگرمی بزند:
-من رو نمی شناخت که بخواد چیزی بگه عزیزم.
امین تنها سر می جنباند و استارت می زند:
-ببرمت خونه؟
غنچه متعجب یک دستش را به صندلی می زند و خودش را جلو کشیده می پرسد:
-مگه تو قرار نیست بیای خونه؟
امین به جاده زل می زند و در جوابش با اَبروهایی درهم کشیده می گوید:
-نه می رم خونه خودم.
غنچه با حرص پوست لبانش را با دندان می کَند و با “خوبه” ای اجازه ی باقی بحث را از هر دویشان می گیرد.

معرفی رمان

لینک دانلود به دستور ساماندهی پاک شد.

رمان های پیشنهادی دیگر :

دانلود رمان در بند او اما آزاد از رویا احمدیان

دانلود رمان سایه ماه از حوای پاییزی

دانلود رمان من یک مادرم از بهار

دانلود رمان تبسم تلخ از صدیقه بهروان فر