دانلود رمان گیس بریده از پارا

دانلود رمان گیس بریده از پارا

در این مطلب از ناول کافه ، رمان گیس بریده را اماده کردیم.برای دانلود رمان عاشقانه گیس بریده از پارا در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

دانلود رمان گیس بریده از پارا

رمان : گیس بریده

نویسنده : پارا

ژانر : عاشقانه

خلاصه رمان گیس بریده :

پریا دختر سر به هوااااا و ته تغاری حاج مرتضی معتمد که اهل یه کوچه و بازار به سرش قسم میخورن عاشق فرزاد خوشگذرون و لااوبالی میشه یواشکی یه شب سر قرار با فرزاد میره…
حالا این لکه ی ننگی که روی پیشانی مهر خورده ی حاج معتمد میشینه، چیزی نبود که به راحتی پاک شود. آبی که ریخته شده بود و سیلی که تیشه می زد به ریشه ی یه خاندان.
و اما، امان …امان از پچ پچ های در گوشی و نگاه های معنی دار اهل کوچه و بازار به مردی که سال های سال با خون و دل آبرو و اعتبار جمع کرده بود، حالا کوس رسواییش دخترش دهن به دهن می چرخید و تا دنیا دنیاست کمر خم می شد از غیرت یه پدر آبرومند.
پدرش برای ماسمالی کردن گند پریا اون رو سر سفره ی عقد با کسی میذاره که…

بخشی از پارت اول رمان گیس بریده :

کلافه و عصبی در اتاقش قدم رو می رفت و پشت سر هم شماره ی فرزاد را می گرفت، اما باز هم صدای اپراتور “مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد” بلند شد و روی اعصاب نداشته اش خط کشید.

– لعنتی… لعنتی…

گوشی را با عصبانیت روی تخت پرت کرد و با چند گام نامتعادل خودش را به کمد لباس هایش که درست کنار پنجره بود، رساند. با عجله در کمد را باز کرد و بی توجه به این که چه لباسی بر می دارد، مانتویی از آن بیرون کشید. دلش برای دیدن او سر ناسازگاری برداشته بود و بند، بند وجودش او را تمنا می کرد. هنوز در کمد را نبسته بود که صدای آیفون در فضای خانه پیچید.

همانطور که مانتوی اسپرت سورمه ایش را تن می کرد به سمت پنجره ی اتاق رفت تا بفهمد باز مادرش چه کسی را برای مخ زنی او دعوت کرده تا به قول خودش او را از خر شیطاچن پایین بیاورند. نمی دانستند که او شیفته ی این خر سواری است. گوشه ی پرده ی حریر سفیدی که گلهای فیروزه ای داشت را کمی کنار زد؛ با دیدن خاله فرزانه و دخترش فرناز گره ی بین ابروه هاش کورتر شد. این ها دیگر چه از جانش می خواستند؛ حوصله ی فرناز را که اصلا نداشت، همان بهتر که دارد از خانه بیرون می رود و دیگر لازم نبود خودشیرینی های فرناز را تحمل کند.

نگاه فرناز که همراه مادرش از مسیر سنگ فرش بین باغ خانه را طی می کرد، بالا امد و در نگاه پر غیض پریا افتاد. پریا پرده را توی مشتش فشرد و با چشم غره ای که به فرناز رفت، آن را محکم کشید.

معرفی رمان

لینک دانلود به درخواست ساماندهی پاک شد

رمان های پیشنهادی دیگر :

دانلود رمان عشق در وقت اضافه از مریم چاهی

دانلود رمان قلب سنگی از فرزانه رضایی

کسب درآمد از رمان و نویسندگی

دانلود رمان بغض خاموش از نازان محمدی