دانلود رمان او شاهد بود از نازیلا.ع

دانلود رمان او شاهد بود از نازیلا.ع

در این مطلب از سایت ناول کافه ، رمان او شاهد بود را آماده کردیم.برای دانلود رمان او شاهد بود از نازیلا.ع در ادامه مطلب همراه ما باشید.

رمان : او شاهد بود

نویسنده : نازیلا.ع 

ژانر : عاشقانه

خلاصه رمان او شاهد بود :

جاوید مرد خوشگذرونیه که از ازدواج و تعهد فراریه تا اینکه بنا به دلایلی مجبور به ازدواج با طلعت میشه. طلعتی که مذهبیه و شباهت عجیبی به نامزد سابق جاوید داره!

بخشی از رمان او شاهد بود :

– پاشو دیگه طلعت! مگه شب نخوابیدی؟!
با صدای مامان و تکون‌های دستش، چشم‌هام رو باز کردم. مامان با دیدن چشم‌هام، ضربه‌ای به صورتش زد.
– خدا مرگم بده! مگه مادرت مرده که انقدر زار زدی؟ چشم‌هات و صورتت رو ببینی، خودت خوف می‌کنی!
با حرص چشم‌هام رو بستم که مامان غرغرکنان بازوم رو گرفت.
– پاشو ببینم! جاوید خان دم در منتظرته!
با شنیدن اسم منحوسش، بدنم یخ زد! از جا بلند شدم و مامان درحالیکه آب سرد به صورتم میزد، گفت: خیلی خوشگل بودی، گریه کردی، چشم‌هات هم اینطوری شدن! چه دردی داری آخه طلعت؟!
بدون اینکه جوابی بدم، صورتم رو با حوله‌ای که بهم داد خشک کردم. ترجیح می‌دادم تا ابد لال بمونم، تا اینکه حرف بزنم و کسی نفهمه!
تو سکوت لباس‌هام رو پوشیدم، اما با چادر مشکی‌ای که مامان به سمتم گرفت، بالآخره لب باز کردم به حرف زدن.
– این چیه؟!
– جاوید خان گفته سر کنی!
نفسم رو با حرص بیرون فرستادم.
– اون غلط کرده!
– درست حرف بزن طلعت! اون قراره شوهرت بشه!
– هنوز که نشده! وقتی از الآن داره برای من تعیین تکلیف می‌کنه، وای به حال آینده!
با حرص چادر رو به سر کردم و مامان درحالیکه درهای خونه رو قفل می‌کرد، با لحن ملایمی گفت: به هرحال مرده، غیرت داره! تو ناموسشی! از این گذشته چه اشکالی داره چادر سرت کنی؟
دوباره سکوت کردم و هر دو از خونه خارج شدیم.
جاوید و مادرش کنار ماشین منتظرمون ایستاده بودن.
به زور سقلمه‌ی مامان، زیر لب سلام کردم که هر دو به گرمی جواب سلامم رو دادن!

دانلود

لینک دانلود به دستور ساماندهی پاک شد

رمان های پیشنهادی دیگر :

دانلود رمان نارگل از الهه ۶۳

دانلود رمان سیاه پوش از هاله بخت یار

دانلود رمان عشق گیسو از م صمدی

دانلود رمان بعد از آن روز از فاطمه ناصری