دانلود رمان عشق نام دیگر توست از زهرا علیزاده

دانلود رمان عشق نام دیگر توست از زهرا علیزاده

در این مطلب از سایت ناول کافه ، رمان عشق نام دیگر توست را آماده کردیم.برای دانلود رمان عشق نام دیگر توست از زهرا علیزاده در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

دانلود رمان عشق نام دیگر توست از زهرا علیزاده

رمان : عشق نام دیگر توست

نویسنده : زهرا علیزاده

ژانر : عاشقانه

خلاصه رمان عشق نام دیگر توست :

من محمدرضام، یه پسر مذهبی و باهوش که یهو عاشق زنم میشم، زنی که تا دیروز نمی شناختمش اما وقتی دیدمش، با همه دخترا برام فرق داشت.. آره اون واقعا فرق داشت، با رفتارهای پیچیده ش، منو دیوونه خودش کرد. همه چی خوب بود تا وقتی که یکی پیدا شد و از گذشته زنم چیزی گفت که نه میتونستم ولش کنم و نه نگهش دارم.

بخشی از پارت اول رمان عشق نام دیگر توست برای معرفی :

سینی غذایش را تحویل گرفت و کنار دوست قدیمی اش که از اوایل لیسانس با هم بودند نشست. مهدی نگاهش کرد و با دهان پر گفت:

_ مطلبی که این ماه توی نشریه نوشتی خیلی سر و صدا کرده، توی پیج دانشگاه زیر پست مربوط به مطلبت کلی کامنت گذاشتن.

_ نخوندمشون.

_ یکی‌شون نوشته این آقا که ازدواج زود و آسان رو داره تبلیغ میکنه، و تاکید کرده که لحنت مثل بعضی آخوندهاست، پس چرا خودش تا حالا ازدواج نکرده؟ هر کی هست تو رو خوب می شناسه.

محمدرضا با خونسردی غذایش را می خورد و به حرف های پر از هیجان مهدی گوش میداد. اوایل فعالیتش در نشریه دانشجویی، با هر نظر و انتقادی به هم می ریخت اما حالا دیگر عادت کرده بود. با خودشیفتگی خاصی گفت:

_ منو که همه می شناسن.

ابروهای مهدی بالا رفت.

_ مراقب باش با اینهمه اعتماد به سقف سرت چیزیش نشه.

سینی غذایشان را تحویل دادند و از سلف بیرون آمدند. هر دو لیسانس را هم در همین دانشگاه خوانده بودند. از پله ها پایین می رفتند که مهدی پرسید:

-می گفتی میخوام دیگه ازدواج کنم و سروسامون بگیرم، چی شد پس؟ به مادرت گفتی؟

-آره اون که از خداش بود.. دو سال بود می گفت ازدواج کن، گفتم سربازی رو تموم کنم بعد.. به محض تموم شدن سربازی و شروع کردن فوق لیسانس گفت دیگه وقتشه، منم مخالفتی نکردم.

معرفی رمان

لینک دانلود به درخواست ساماندهی پاک شد

رمان های پیشنهای دیگر :

دانلود رمان عشق گم شده از مهسا م

دانلود رمان دامگستران (آغاز نو) از تاتا

دانلود رمان شعله دار از rojan1369

دانلود رمان سونات مهتاب از آتوسا ریگی