تبلیغات در ناول کافه کانال ستارگان رمان انجمن رمان
دانلود رمان : ناول کافه مرجع دانلود رمان های ایرانی و رمان های خارجی
ضد جوش صورت
خانه » دانلود رمان جدید » دانلود PDF رمان هبوط از فاطمه حیدری
دانلود PDF رمان هبوط از فاطمه حیدری

دانلود PDF رمان هبوط از فاطمه حیدری

دانلود رمان هبوط از فاطمه حیدری

در این مطالب از سایت ناول کافه ، رمانی در ژانر عاشقانه و هیجانی هبوط از فاطمه حیدری را آماده کردیم. برای دانلود رمان هبوط از فاطمه حیدری در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

دانلود رمان هبوط از فاطمه حیدری

دانلود رمان هبوط از فاطمه حیدری

نام رمان : هبوط

نویسنده : فاطمه حیدری

ژانر : رمان عاشقانه ، رمان هیجانی

تعداد صفحات : ۱۱۰۷

خلاصه رمان هبوط از فاطمه حیدری :

داستان از جایی شروع میشه که رایحه به خونه مادربزرگ دوستش اسباب کشی میکنه . گذشته رایحه پر از اشتباهه و به خاطر گذشته تبدیل به دختری سرد و گوشه گیر شده که به هیچ کس اجازه نزدیک شدن نمیده.
ولی تو خونه جدید محیط گرم خونواده به تدریج رایحه رو عوض میکنه . امیر علی پسر همه چیز تمومی که ارزوی هر دختریه مقابل رایحه قرار میگیره ولی رایحه به خاطر گذشته تاریکش به خودش اجازه نمیده که به امیر علی فکر کنه
از طرفی رایحه با (ماهان ) پسر خاله امیر علی روبرو شده و مجبوره که به خاطر پنهان کردن گذشته اش بهش باج بده…

بخشی از صفحه اول رمان هبوط از فاطمه حیدری :

دستها.. دستها خیلی مهم بودند. دستها کارهای بزرگی انجام میدادند! د ستها آشپزی میکردند، ساختمان میساختند، دستها قاتل هم میشدند. اما یک کار مهم داشتند، از همه مهمتر، دستها نوازش میکردند! دستهایی بین موهایم بود اما من حالم خوش نبودا
همینجا بودم، میان حجم ملحفه های سرمه ای و طلایی ، کنار کسی که یک هفته بیشتر نبود میشناختمش، بازی خنده داری بود یکنفر میاید و تو در مقابلش سپر میاندازی، چون فکر میکنی دارویت اینبار در این ادم پنهان مانده؟

اخرش میبینی،، نه،،، همه مرد ها دروغتد.. دارو جای دیگریست
! میبینی عین هاجر دنبال سراب میدوی…

عین یک بت سرد و بی روح به انتهای شبخواب های طلایی خیره شده ام و فکر میکنم در همین لحظه چه کسی میداند که من دقیقا در کدام طبقه جهنم دارم تقاص پس میدهم؟ از کجا میخواهند بفهمند پلاک سه این خیابان بن پست، نوک این آسمان خراش در چه گهی دست و پا میزنم و دستم از این الج نزار بیرون مانده…

المیرا اگر میفهمید چه میکرد؟

دلم نمیخواهد فکرش را بکنم…
بلند میشوم، لباسم را تن میکنم و بدون اینکه نگاهش کنم ، کیفم را میزنم زیر بغل ، گورم را از جهنم امروزم گم میکنم
چند خط میخواست؟ چند صفحه؟ هیچ.. یک پاراگراف کافی بود تا همه آدمهای دنیا بفهمند من چه هستم… من یک موجود خود ساخته ام! خدا مرا نیافریده، خدا این رایحه را نیافریده! این رایحه را خودم ساختم، و اکثر اوقات به بودنش افتخار نمیکنم!

من یک موجود ریز و نحیفم با موهای بور و چشمهای قهوه ای ساده ، از فضا نیامده ام، هاله نور و اتش هم دور سرم ندارم. مثل همه ادمها راه میروم ، میخورم، گریه میکنم، میدوم اما مثل همه ادمها نمیخوابم! خوابهایم… من چند سال بود که نمیخوابیدم… آدم فضایی ها میخواید؟ خوشبحالشان… خوشبختی ادم فضایی ها از من بیشتر بود ، اما خواب کم اهمیت ترین نداشته من در این دنیاست
همین چند خط کافی بود تا همه دنیا بفهمد من چه موجود موذی و کثیفی هستم که مثل خوره به جان زندگی آدمها میافتد و مثل زالو خوشبختیشان میمکد و مثل یک کرکس به باقی مانده شان هم رحم نمیکند… من یک باغ وحش سیار بودم!

رمان های پیشنهادی دیگر برای کاربران :

۱) دانلود رمان در جگر خاریست از نسیم شبانگاه

۲)دانلود رمان در امتداد باران از sara

۳)دانلود رمان بخت سپید زمستان از مهناز صیدی

۴)دانلود رمان گناهکار بی گناه از تاراج زمان

3.8/5 - (430 امتیاز)
برای این مطلب ( دانلود PDF رمان هبوط از فاطمه حیدری ) امتیاز خودت را با ستاره های بالا ثبت کن
باکس دانلود

راهنما

  • نظرات خود را تنها در مورد این رمان در بخش کامنت ها بیان کنید.
  • از ارسال مطالب تبلیغاتی و توهین آمیز خودداری کنید که تایید نخواهند شد .
  • اگر سوالی داشتید از بخش تماس با ما اقدام به ارتباط با مدیریت کنید.
  • رمان ها در سه فرمت (APK،EPUB،PDF) برای دانلود قرار میگیرند.
  • کاربران باتوجه به سیستم عامل گوشی می توانند رمان ها را دانلود کنند.

درباره Soheil_Gh :

علاقه مند به وبلاگ نویسی و طراحی

تاکنون یک نظر ثبت شده است.

  1. رمان قشنگی بود … قلم پخته ای داشت … و به واقعیت ها نزدیک بود برای بازی به احساسات دختران نوجوان رویا پردازی نکرده بود یه زندگی واقعی رو به تصویر کشیده بود …
    فقط دلم برای غزاله سوخت … ای کاش امیر این اشتباه رو نمیکرد … اما آدم های خوب هم اشتباهای دارند .. هر چند بزرگ ….

    به نظرم بیشتر آدم ها خاکستری ان …. بعضیا پرنگ تر بعضیا کمرنگ تر ….


تمامی حقوق این سایت متعلق به ناول کافه می باشد و هرگونه کپی از مطالب و تصاویر شرعا حرام بوده و پیگرد قانونی دارد.