جدیدترین خبری های ناول کافه
رمان عروس سیاه پوش به قلم نسرین ثامنی
در این مطلب از سایت ناول کافه، رمان عروس سیاه پوش اثر نسرین ثامنی را برای معرفی و دانلود آماده کردیم. برای دانلود رمان تراژدی و عاشقانه، در ادامه با سایت ناول کافه همراه شوید.
نام رمان: عروس سیاه پوش
نویسنده: نسرین ثامنی
ژانر: عاشقانه، تراژدی
تعداد صفحات: ۵۸
خلاصهای از رمان:
در گورستان غوغای غریبی بر پا بود. زن و مرد، پیر و جوان، خرد و کلان، همه و همه با چشمهای گریان، نگران و غمگین به اطراف می نگریستند. من نیز ماتم زده و…
نگاهی به رمان:
یک روز ناگهانی و بطور کاملا تصادفی ، در مسیر هم قرار گرفتیم . با وجودیکه سعی وافر داشتم خونسرد و بی اعتنا باشم ، اما لرزش پیکرم ، نظر هر بیننده ای را به خود جلب می نمود . مدتها در سکوت به یکدیگر نگریستیم . شاید در ظاهر حرفی برای گفتن نداشتیم ، در حالیکه باطنا سخنها زیاد بود . ذره ای احساس پشیمانی و ندامت در وجودش ندیدم . با لبخند ظاهر سازی گفت :
– خوب شد که تو را دیدم . مدتها بود که می خواستم با تو حرف بزنم و حالا فرصت خوبی است .
در مقابلش سکوت کردم و او ادامه داد :
– می دانم که به تو بد کرده ام ، اما باید قبول کنی که ازدواج ما اشتباه بود . من فریب احساسات زود گذر خود را خوردم .
باز هم من به سکوت خود ادامه دادم .
– نمی خواهی حرف بزنی ؟
– چیزی ندارم که بگویم .
– یعنی می خواهی بگویی از آن همه عشق ، چیزی در وجودت باقی نمانده ؟ !
– پاسخی ندارم .
– بسیار خوب بگذار خودم حدس بزنم که به شدت از من متنفری . اینطور نیست ؟
– . . . . . .
– مدتهاست که به تو فکر می کنم . باور کن هنوز هم به تو علاقمندم پیشنهادی دارم ، امیدوارم که بپذیری .
– زود تر مقصود خود را بگو ، زیرا برای انجام کار مهمی عجله دارم .
– پیشنهاد من ممکن است کمی عجیب به نظر آید . البته امکان دارد که تو آن را بپذیری . در وضع فعلی این تنها راهی است که به فکرم می رسد . اگر موافقت کنی ، من در مورد تو با همسرم صحبت خواهم کرد و هر وقت او رضایتش را اعلام نمود من مجددا تو را به عقد خود در خواهم آورد و زمانی که فرصتی به دستم آمد به دیدنت خواهم آمد . به شرطی که همسرم رضایت دهد !
فریاد کشیدم :
– اینقدر برایم قید و شرط نگذار . انصاف نیست با من اینگونه رفتار کنی . می خواهم از تو بپرسم ، مگر من به تو چه کرده ام ؟ آیا همسر جفا کاری برایت بودم ؟ هر کاری را که خواستی ، انجامش دادم . حتی آن زمان که به من فحاشی می کردی و مرا بی گناه ، به بتد کتک می گرفتی ، بوسه بر دهانت می زدم تا آرام شوی . همچو کنیزی حلقه به گوش ، آماده پذیرایی از تو موجود بی وفا بودم ، ولی تو عاقبت با من چه کردی ؟ چگونه محبتهای مرا با بی مهری و فریب پاسخ دادی و مرا در نیمه راه مرگ و زندگی تنها نهادی . . .
او سکوت کرد و من برق اشک را در چشمانش دیدم ولی بی اعتنا ادامه دادم .
– لااقل حالا که به من وفا دار نبودی ، قول بده به همسر جدیدت خیانت نکنی . نسبت به او وفا دار باش ، زیرا او هم دختری بود مثل من ، که قلب و روح پاکش را نثار تو کرد . سعی کن لااقل احساس او را درک کنی .
او قهقهه ای وحشتناک سر داد که طنین آن فضا را پر نمود.
پیشنهاد ما به شما:
دانلود رمان تمنای وصال از الناز محمدی
- دانلــود برای گوشی اندرویـد (APK)
- دانلــود با فرمـت پی دی اف (PDF)
- دانلـود برای گوشی آیــفون (EPUB)
- رمــــز در صــورت نیاز: novelcofe.ir
- منبـــــــع: ناول کــــــافه NovelCafe
راهنما
- نظرات خود را تنها در مورد این رمان در بخش کامنت ها بیان کنید.
- از ارسال مطالب تبلیغاتی و توهین آمیز خودداری کنید که تایید نخواهند شد .
- اگر سوالی داشتید از بخش تماس با ما اقدام به ارتباط با مدیریت کنید.
- رمان ها در سه فرمت (APK،EPUB،PDF) برای دانلود قرار میگیرند.
- کاربران باتوجه به سیستم عامل گوشی می توانند رمان ها را دانلود کنند.