تبلیغات در ناول کافه کانال ستارگان رمان انجمن رمان
دانلود رمان : ناول کافه مرجع دانلود رمان های ایرانی و رمان های خارجی
ضد جوش صورت
خانه » دانلود رمان اجتماعی » دانلود PDF رمان هیچوقت دیر نیست از مهسا زهیری
دانلود PDF رمان هیچوقت دیر نیست از مهسا زهیری

دانلود PDF رمان هیچوقت دیر نیست از مهسا زهیری

دانلود PDF رمان هیچوقت دیر نیست از مهسا زهیری

در این مطلب از سایت ناول کافه ، رمان هیچوقت دیر نیست از مهسا زهیری را آماده کردیم.برای دانلود PDF رمان هیچوقت دیر نیست از مهسا زهیری در ادامه با ما همراه شوید.

دانلود رمان هیچوقت دیر نیست از مهسا زهیری

دانلود رمان هیچوقت دیر نیست از مهسا زهیری

نام رمان : هیچوقت دیر نیست

نویسنده : مهسا زهیری

ژانر : عاشقانه ، اجتماعی ، معمایی ، پلیسی

تعداد صفحات : ۴۸۸

 

خلاصه رمان هیچوقت دیر نیست از مهسا زهیری :

خلاصه دادن ازش خیلی سخته باید بخونی.درباره ی یه دختره ست به اسم وفا که تو شریف شیمی میخونه و نابغه ست، به خاطر دوستش مواد مخدر درست میکنه و میفروشن تا اینکه با پاپوشی که یکی از باندای بزرگ که رییسشون شخصی به اسم یاسه براش درست میکنن میفته زندان.بعد از دو سال میاد بیرون و داستآن از آزاد شدن وفا شروع میشه و…..

بخشی از صفحه اول رمان هیچوقت دیر نیست از مهسا زهیری :

اگر آدم خیال پردازی کنارم بود، حتماً تصور می کرد امروز برای من روز بزرگیه. اما نکته اینجا بود که نه امروز

فرقی با بقیه ی روزها داشت، نه آدمی کنار من بود. تنها جنبنده ای که اطراف من با چشم قابل دیدن بود، صد متر

اون طرف تر انتهای این جاده ی ساکت و بلند، پشت فرمون نشسته بود و احتماالً به مانتوی از مد افتاده ی من

نگاه می کرد. البته به جز کالغی که پنج دقیقه ی تمام باالی سرم قار قار می کرد و دلم می خواست با پاشنه ی

کفش مخش رو توی منقارش بیارم.

با دو انگشت استخوان بینی م رو مالش دادم و دوباره به انتهای جاده نگاه کردم. نه به اون پراید کهنه بلکه به خط

های موازی که یه جایی می پیچید و شاید ماشینی رو به سمت من هدایت می کرد که منتظرش بودم. آدم هایی

که یادشون نرفته باشه امروز چهار اردیبهشته.

به ساعت نگاه کردم. نیم ساعت بود که توی تنهایی ایستاده بودم و اگر توی این دو سال با هر بدبختی ای دست و

پنجه نرم نکرده بودم، از این همه انتظار حتماً زیر گریه می زدم.

به باال نگاه کردم. خورشید گوشه ی آسمون بود. اگر االن دو سال پیش بود، با دوست هام برنامه ی نمایشگاه کتاب

رو میذاشتم نه اینکه جلوی در زندان قدم بزنم. هر چند که فرقی هم نمی کرد. من یاد گرفته بودم که اگر گندی

می زنم باید پاش بایستم. از همون دو سال پیش توی دادگاه به این نتیجه رسیده بودم که کار من با همه ی آدم

هایی که می شناختم، دیگه تموم شده… آدم هایی که من رو درست نشناخته بودند. هرچند که باورش سخت بود

و امید برگشتن من رو سر پا نگه می داشت. اما امروز، دقیقاً از  دقیقه ی پیش بهم ثابت شد که چیزی من رو به

زندگی سابقم برنمی گردونه.

پراید از پارک خارج شد و با سرعت پایین به طرف من اومد. از دور به دیوارهای بلند نگاه کردم. شاید اگر زیاد

اینجا معطل می کردم دوباره سراغم می اومدند و این سیاه ترین کابوس من بود. سربازها با سپر و نیزه و شنل

سیاه… به فانتزی مسخره ام خندیدم. پراید جلوی پام نگه داشت و شیشه رو پایین داد.

-تا کی؟

-تا کی چی؟

صورتش از دو سال پیش هیچ تغییری نکرده بود. همون موها و چشم ها. همون لبخند. بدون اینکه لبخند بزنمتا کی منتظر می مونی؟

جواب دادم: تو منتظر چی بودی؟

.تو

نفسم رو مثل آه بیرون دادم. گونه ام رو به سقف ماشین تکیه دادم و دوباره به خط های موازی زل زدم. می

دونستم قرار نیست هیچ ماشینی از خم این جاده بپیچه. می دونستم. پلک هام رو بستم و صدای کالغ مزاحم

دوباره به گوشم خورد. نگاهی به آسمون کردم و زیر لب گفتم: نکبت!

-بیا بشین وفا!

سرم رو بلند کردم و با ناراحتی ساکم رو برداشتم.

-بیام کمک؟

پوزخند زدم و در عقب رو باز کردم. ساک روی صندلی های عقب رها شد. در رو محکم بستم.

-معطل چی هستی؟

رمان های پیشنهادی دیگر :

دانلود رمان کبوتر از افسون امینیان

دانلود رمان زن کمانگیر از رویا رضوی

دانلود رمان مرگ ماهی از فاطمه حیدری

دانلود رمان از بام تا آسمان از مریم موسیوند

دانلود رمان هبوط از فاطمه حیدری

رمان هیچوقت دیر نیست از مهسا زهیری به دلیل اختصاصی نبودن فاقد فرمت های دیگر می‌باشد و تنها به درخواست کاربران در فرمت PDF گذاشته شده است.

3.8/5 - (107 امتیاز)
برای این مطلب ( دانلود PDF رمان هیچوقت دیر نیست از مهسا زهیری ) امتیاز خودت را با ستاره های بالا ثبت کن
باکس دانلود

راهنما

  • نظرات خود را تنها در مورد این رمان در بخش کامنت ها بیان کنید.
  • از ارسال مطالب تبلیغاتی و توهین آمیز خودداری کنید که تایید نخواهند شد .
  • اگر سوالی داشتید از بخش تماس با ما اقدام به ارتباط با مدیریت کنید.
  • رمان ها در سه فرمت (APK،EPUB،PDF) برای دانلود قرار میگیرند.
  • کاربران باتوجه به سیستم عامل گوشی می توانند رمان ها را دانلود کنند.

درباره Soheil_Gh :

علاقه مند به وبلاگ نویسی و طراحی

تاکنون 21 نظر ثبت شده است.

  1. رمان باید اخرش تاثیر گذاری بیشتری نسبت به اولش و وسطش، برای خواننده داشته باشه. ولی رمان هایی که خانم زهیری مینویسند، همشون اخراشون نامعلومه و حتی تلخ هم هست. واین خیلی بده.
    به رمان به عنوان یک خواننده امتیازی نمیدم. ولی نمره ی قلم بیسته👌

  2. این رمان خیلی عالیه من عاشق رمان های خانم زهیری هستم.با اینکه این رمان آخرش خیلی ناواضح تموم شد،ولی باید فهمید که وفا نمرده چون اولا که شاهین نمیتونه توی سرش بزنه و دوما داستان از زبان وفاست که اگه وفا میمرد نمیتونست اینارو تعریف کنه پس حتما یه تیری به یه جاییش زدن که نمیره فقط پلیسا و خانوادش فک کنن با یاس اینا همدست نیست.

  3. چرا نمیتونم باور کنم اون پایانش بود …
    بقول وفا همیشه یه راهی هست …میشد جور دیگه آیی تموم شه .
    از لحاظ روحی نابود بودم،با خوندن صفحه آخرش نابود تر شدم
    اما بشدت رمان قشنگ و قلم قوی داره
    اگه جلد دوم داشته باشه ،پولی هم باشه من یکی حاضرم هزینه کنم ⁦👌🏻⁩

  4. داشتم تو دسته بندی رمان های پلیسی چرخ میزدم و چشمم به هیچ وقت دیر نیست عزیزم افتاد. هیچ وقت دیر نیست برای من رمان خاطره انگیز و خیلی عزیزی. موقعی که مهسا جان تایپش میکردند همزمان با تایپ میخوندم. داغ داغ :). خوب یادم هست وقتی پست اخر را خوندم انقدر شوک شدم که حد نداشت. برای ما که آنلاین میخوندیم و چند ماه درگیر داستان بودیم قصه یاس و وفا خیلی متفاوت تر بود. به شدت توصیه میشه قطعا یکی از زیباترین رمان های عامه پسند ایرانی و به نظرم پایانش هم امضای کار هست. یکی از دلایلی که کار را خاطره انگیز کرده و باعث شده نزدیک به هشت یا نه ساله که از خوندنش میگذره اما انقدر پررنگ تو ذهن من باقی بمونه پایان بندی فوق العاده اش هست و متاسفانه رمان جلد دومی نداره 🙂

  5. اخرش اشکمو در اورد کلی عرررررر زدم😢

  6. به شدت خوندنش توصیه‌میشه
    بهترین رومانی بود که خوندم واقعا متفاوت بود
    خیلی دوست داشتم کتاب و …ایول به نویسنده

  7. سلام من این رمانو یکی دوسال پیش خوندم و ازون موقع تا حالا منتظرم نویسنده جلد دو بده…شما باهاش ارتباط دارین؟میتونین بهشون بگین جلد دو رو هم بنویسه؟

  8. سلام با اینک رمان فوق العاده جذابی بود ولی به هیشکس توصیه نمیکنم بخونه چون اخرش تو ذوق میزنه اگ فصل دوم نداشته باشه
    بعد اون همه هیجان اخرش شخصیت اصلی میمیره …. :((

  9. خیلی رمان قشنگی بود اخرش که فقط زار میزدم

  10. میتونم بگم خوب بود یه جاهاییش رو که نویسنده ی عزیز در اول رمان ذکر نکرده بودن بعدهاش که میخوندی یکم غیرقابل باور بود ودر کل میتونم بگم نویسنده قلم قوی دارند و به امید رمان هایی زیباتر.یاحق

  11. میگم خودتون موقع نوشتن رمان گریتون نگرفت؟!

  12. خداییش رمانت عالی بود خوب هم نوشتیش ولی اخرش اعصابمو بهم ریخت ولی کاش وفا نمیمرد چون هر رمانی که ژانرای مثل رمان هیچوقت دیر نیست رو داره تهش همینجوریه نمیشد خوش باشه:(جلد دوم داره که وفا زنده باشه میدونم که چندبار پرسیدم ولی برام مهمه 🙁

    • میدونم خیلی وراجی میکنم اما چجور میتونم با خود نویسنده ارتباط بر قرار کنم؟

  13. عالی بود بیشتر از عالی ولی حیف بود وفا بمیره و اینکه فصل دومش هم میاد مثلا وفا نمیره ؟!
    و اینکه سعی کن رمان هایی که مینویسی پایانش خوش باشه چون رو روحیه ادم تأثیر میزاره
    جلد دوم اره که وفا زنده باشه نمرده باشه!؟:(

  14. سلام
    این رمان فصل۲هم داره؟یاوفامیمیره؟

  15. خیلی خیلی رمانه خوبیه…موضوعش جالب و چالشیه
    واقعا دست مریزاد به نویسنده ی این رمان
    فقط فایل رمان یکم مشکل داره بعضی جملات پس و پیش افتادن بعضی کلماتم حروفشون جابه جا شده


تمامی حقوق این سایت متعلق به ناول کافه می باشد و هرگونه کپی از مطالب و تصاویر شرعا حرام بوده و پیگرد قانونی دارد.