دانلود رمان زیر یک سقف از فاطمه اشکو

دانلود رمان زیر یک سقف از فاطمه اشکو

در این پست از سایت ناول کافه ، رمان عاشقانه زیر یک سقف را آماده کردیم.برای دانلود رمان زیر یک سقف از فاطمه اشکو در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

دانلود رمان زیر یک سقف از فاطمه اشکو

رمان : زیر یک سقف

نویسنده : فاطمه اشکو

ژانر : عاشقانه

تعداد صفحات : ۳۰۷

خلاصه رمان زیر یک سقف :

مهرنوش یه دختریه از جنس همه ی دخترا، بزرگ شده تو یه خونواده یِِ معمولی با یه قیافه ی خوب از شهره بوشهر، مهندسیه کامپیوتر دانشگاهِ تهران قبول میشه و وارد این شهر میشه.
کاوه پسری از خود تهران، تقریبا متمول به نسبتِ مهرنوش، اون هم مهندسی کامپیوتر همون دانشگاه درس میخونه.
مهرنوش به دلیلِ دیر رسیدن برای ثبت نام، خوابگاه گیرش نمیاد و به پیشنهاده کاوه با هم همخونه میشن…

بخشی از صفحه اول رمان زیر یک سقف :

((مقدمه))
ستاره…
پنهان گشته ایست در نهانِ ما….
سیر کننده ایست در سلوک ما….
ایما دهنده ایست در کنجِ اطراقِ صیدیان….
بی تابِ نشانه ایست در پرتو آسمان…
ستاره…
جلادهنده ایست در مشرقِ مهرِ یزدان…
سپاس است که وی را با آفرینه مه قیاس بورزیم؟؟؟
{ فاطمه اشکو}
((فصل اول))

_ آجی بلند شو…مهرنوش….بلند شو نتیجه ها اومد.
نمیدونم خواب بودم یا بیدار، تنها چیزی که اونموقع درست حس میکردم، دستم بود که موس رو با هیجانِ زیادی جابجا میکرد.
جیغ های مفرد، جیغ های خانواده، خوشحالیه مامان، بابا، تنها خواهره من از تمام دنیایم، تمامِ اخبارِ زیبایِ امروزِ من بود.
باورم نمیشه، رشته ی مورده علاقه م، شهره مورد علاقه م، دانشگاهِ مورد علاقه م.
نکنه من خوابم؟
نکنه هنوز تو رویام و خودم خبر ندارم…؟
یعنی میشه؟
یعنی من تا ۱ما دیگه اونجام؟

وای…
خدایا شکرت…
رویِ زمین زانو زدم و رویِ پتوی آجیم دراز کشیدم.
با دست، بالشت و به طرفش پرت کردم.
بغلم کرد و برای بار هزارم بهم تبریک گفت….

در کنج چشمای مامان، اندوه رفتن دخترش دیده میشد ولی سعی میکرد پنهونش کنه تا من خوشحاله خوشحال باشم و خللی اذیتم نکنه.
به طرفش رفتم و دست هاش و تو دستم گرفتم و با لبخند گونه های تمیز و براقش و بوسیدم و گفت:
_نترس ترم به ترم میام عزیزم.
با لهجه ی شیرینه بوشهریش گفت:

_کجا تو بهت خوش بگذره مامان یادت میمونه…؟
اشک افتاده یِ گوشه یِ چشمش و پاک کردم و گفتم:
_قول میدم. مگه قراره برم خوش گذرونی؟ نه مامان جان میخوام برم درس بخونم و یه خانوم مهدنس بشم بیام پیشت.
خندید و منو از اندوهش رها کرد.

سفره ی ناهار مملو بود از غذاها و دسرهای مورد علاقه ی من.
ماکارونی های مامان، رنگینک، سالاد…
با ولع خاصی شروع به خوردن کردم..

تمامِ وجودم معده ای شده بود که یک سال پشت کنکور بودن را تجربه میکرد.
این خوشحالی ارزش روزهای سختم را داشت، ارزش سرکوفت خوردن از دو جانبِ فامیلِ پدر و مادریم را داشت.
بعد از خوردن ناهار، ظرفها رو جمع کردیم و بافرنوش شروع به شستن آنها کردیم.

رمان های پیشنهادی برای کاربران :

دانلود رمان طلسم عشق از الهه یخی

دانلود رمان باز مانده ای از طبیعت از الهه یخی(جلد اول)

دانلود رمان من او از رضا امیرخوانی

دانلود رمان حس پایدار جلد اول از ف کوئینی