تبلیغات در ناول کافه کانال ستارگان رمان انجمن رمان
دانلود رمان : ناول کافه مرجع دانلود رمان های ایرانی و رمان های خارجی
ضد جوش صورت
خانه » دانلود رمان اربابی » دانلود رمان آقایی که اون باشه
دانلود رمان آقایی که اون باشه

دانلود رمان آقایی که اون باشه

دانلود رمان آقایی که اون باشه

در این مطلب از سایت ناول کافه ، رمان اربابی آقایی که اون باشه را اماده کردیم.برای دانلود رمان آقایی که اون باشه در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

دانلود رمان آقایی که اون باشه

دانلود رمان آقایی که اون باشه

رمان : آقایی که اون باشه

نویسندگان : Yektay ashegh و ali radpoor

ژانر : اربابی

تعداد صفحات : ۹۹

خلاصه رمان آقایی که اون باشه :

آقایی که ایشون باشه معلومه چی در میاد یه مرد پولدار و از خود راضی،البته از چشم هاش می‌شه حس کرد که مرد مهربون و با احساسیه. اما اینقدر تو ناز و نعمت بزرگ شده، اینا براش کمرنگ شدن ! اگه من پزشک شخصی ایشونم دوباره اینا رو یادش میارم!

 

بخشی از صفحه اول رمان آقایی که اون باشه :

مقدمه:
سکوت کردم فریاد زدی!
نمی‌دونم چرا ما باید به خاطر خانواده هامون تقاص پس بدیم اما سرنوشت اینه
شاید باید من ازت دور باشم تا آرامش بگیری ؛
نمی‌دونم آخرش چی می‌شه اما همیشه دوست خواهم داشت!

پروا:
مانتوی سفیدم رو پوشیدم و شالم رو سرم کردم.از بابا خداحافظی کردم و آپارتمان رو ترک کردم.
امروز باید به یکی از روستاهای اطراف تهران می‌رفتم.مریضم آبله گرفته بود و امکانات درمانی هم زیر صفر!
سر خیابون یه تاکسی گرفتم برای خارج شهر راهی شدم .

معاینه که تموم شد دخترک رو خوابوندم و رو به مادرش گفتم:
_ لطفا تمام چیزایی که گفتم رعایت کنین و این قرصا رو می‌فرستم براتون به موقع استفاده کنه.
_ چشم خانم دکتر،واقعا ممنونیم.

لبخند زدم.
_ خواهش می‌کنم، کاری نکردم!
و با خداحافظی کلبه رو ترک کردم، که گوشیم زنگ خورد:
_ پروا ….برین بیرون ….بیا خونه..
با بهت گفتم:
-چی شده بابا؟ چه خبره؟
_ زود بیا.

و تق گوشی قطع شد. سریع با سرعتی زیاد مشغول دویدن شدم. چی شده بود؟
از روستا که خارج شدم، سریع ماشین گرفتم و بعد دادن آدرس خواستم به سرعت برونه!
تموم وجودم رو استرس گرفته بود،از طرفی هم هرچی بابا رو می‌گرفتم، جواب نمی‌داد! خدایا خودت کمک کن!

وقتی رسیدم تهران سریع آدرس آپارتمان مون رو دادم. من رو که رسوند، با عجله پیاده شدم و رفتم جلو ساختمون که دهنم از تعجب باز موند با چیزی که دیدم!
ماشین پول دارترین پسر تهران،جلو آپارتمان ما با کلی محافظ؟!

سریع رفتم بالا، صدای داد همسایه ها می اومد.
رسیدن من ،همزمان شد با داد یکی از محافظا گفت :
_ خفه شین!

نگاه بابا به من که پشت به پاکان( پولدارترین پسر تهران) و محافظش بودم افتاد.
پاکان به طرفم برگشت و گفت:
_ به به! خانوم شماهم مال این ساختمونی ؟

ماتم برده بود ،محافظش داد زد:
_ نشنیدی آقا چی گفتن؟
به آرومی گفتم:

_ مال… همین جام!
پاکان نیشخندی زد و رو به بقیه گفت:

رمان های پیشنهادی دیگر :

دانلود رمان عناصر موروثی از sanaz.MF

دانلود رمان عاشق یه پسر بد شدم از حمیرا خالدی

دانلود رمان بغض شب های تنهایی من از نگین حبیبی

دانلود رمان گیسو کمند جلد دوم از نگین حبیبی

4/5 - (393 امتیاز)
برای این مطلب ( دانلود رمان آقایی که اون باشه ) امتیاز خودت را با ستاره های بالا ثبت کن
باکس دانلود

راهنما

  • نظرات خود را تنها در مورد این رمان در بخش کامنت ها بیان کنید.
  • از ارسال مطالب تبلیغاتی و توهین آمیز خودداری کنید که تایید نخواهند شد .
  • اگر سوالی داشتید از بخش تماس با ما اقدام به ارتباط با مدیریت کنید.
  • رمان ها در سه فرمت (APK،EPUB،PDF) برای دانلود قرار میگیرند.
  • کاربران باتوجه به سیستم عامل گوشی می توانند رمان ها را دانلود کنند.

درباره Soheil_Gh :

علاقه مند به وبلاگ نویسی و طراحی


تمامی حقوق این سایت متعلق به ناول کافه می باشد و هرگونه کپی از مطالب و تصاویر شرعا حرام بوده و پیگرد قانونی دارد.