تبلیغات در ناول کافه کانال ستارگان رمان انجمن رمان
دانلود رمان : ناول کافه مرجع دانلود رمان های ایرانی و رمان های خارجی
ضد جوش صورت
خانه » دلنوشته » دلنوشته مرزهای عشق را من جابه‌جا کردم از زهرا مرادی (کاربر انجمن ناول کافه)
دلنوشته مرزهای عشق را من جابه‌جا کردم از زهرا مرادی (کاربر انجمن ناول کافه)

دلنوشته مرزهای عشق را من جابه‌جا کردم از زهرا مرادی (کاربر انجمن ناول کافه)

دلنوشته مرزهای عشق را من جابه‌جا کردم از زهرا مرادی (کاربر انجمن ناول کافه)

در این پست ، دلنوشته مرزهای عشق را من جابه‌جا کردم را اماده کردیم.برای خواندن و دانلود این دلنوشته زیبا در ادامه مطلب همراه ما باشید.

دلنوشته مرزهای عشق را من جابه‌جا کردم از زهرا مرادی (کاربر انجمن ناول کافه)

دلنوشته مرزهای عشق را من جابه‌جا کردم از زهرا مرادی (کاربر انجمن ناول کافه)

دلنوشته : مرزهای عشق را من جابه‌جا کردم

نویسنده: زهرا مرادی (کاربر انجمن ناول کافه)

ژانر : عاشقانه

ویراستار : مهدیه محمدیان

بخشی از صفحه اول این دلنوشته :

باران می‌بارد…
همان باران،که روزی زیر شلاق‌های بی‌امانش، با من از عشق می‌گفتی…
دمت گرم باران، او رفت و تو هم‌چنان می‌باری،
نمک به زخم من می‌پاشی و مرا به یاد او نمی‌آوری…

تو همانی که به یادت،
چشم می‌بندم و به یادت چشم می‌گشایم،
برگرد…
می‌خواهم، در آغوشم لمست کنم نه در رویاهایم…

نفس…
می‌دانی که چیست…؟
تا تو را دارم، نفس می‌خواهم چه کار؟!
دم و بازدم من تو هستی… تو.

می‌خواستی بدانی در پشت پرده‌ی دلم چه خبر است…
راستش را بخواهی خبری نیست، جز تو…

دوستت دارم…
چنان که فرهاد، شیرین را…
چنان که مجنون، لیلی را…
چنان که ویس، رامین را…
چنان که وامق، عذرا را…

و همه‌ی این‌ها اگر شاهد عشق من به تو بودند،
زبان باز می‌کردند به اعتراف که…
دوستت دارم… چنان که من، تو را…

باران ببارد و تو نباشی؟
چه خیال وهم انگیزی…!

باران می‌بارد محبوب من…
دستت را به من بده و پا به کوچه‌ی دلم بگذار
دست در دست هم، قدم زنان رو به آسمان
عشق جان می‌گیرد…، با اصابت باران در نگاه‌مان…

خنده‌ی دلبرانه‌ات،
آبی‌ست بر آتش دلم
بخند…
دلبرانه بخند و
آتش دلم را گلستان کن!

سردِ تلخِ لعنتی…

عطرت را می‌گویم
همان سردِ تلخ، که در عمق جانم نشست و برنخاست…
عطرت، حلال‌ترین بوی دنیاست در مشام من…

دوستم نداری و من، دیوانه‌وار می‌خواهمت،
این است خاصیت عشق…
چشم بر روی دوست نداشتن‌های تو بستن و
در عالم خیال غرق شدن…

ته قصه‌ی من و تو
آه کشیدن‌های من بود و
مرا ندیدن‌های تو
بی‌تو با گریه زیر باران بودن‌های من بود و
مرا زیر باران به یاد نیاوردن‌های تو!
امروز زیر باران شکایتم را نزد خدا خواهم برد
من طلبم را می‌خواهم،
عشق باران خورده‌ام را پس بده…

…و جانِ من،
به جانم گفتن‌های تو بند است…

خوشبختی یعنی همین…

درست همان‌جا و همان لحظه،
چشم باز می‌کنم و تو را می‌بینم…!

شیرین‌ترین حس دنیاست…
غرق شدن در عسل چشمانت!

دلیل دلدادگی‌های منِ بی‌دل،
دوستت دارم
دلیل‌ دیوانگی‌های منِ عاقل،
دوستت دارم
دلیل زندگی کردن، دلیل خنده‌های از ته دل
دوستت دارم…

مطالب  پیشنهادی دیگر :

دانلود رمان رد پای یاس ها از لیلا نوروزی

دانلود رمان مگه من دل ندارم از شیرین یعقوبی

دانلود رمان خاطره سازی از سارگل

دانلود رمان کلاکت از سرو روحی

4.2/5 - (9 امتیاز)
برای این مطلب ( دلنوشته مرزهای عشق را من جابه‌جا کردم از زهرا مرادی (کاربر انجمن ناول کافه) ) امتیاز خودت را با ستاره های بالا ثبت کن
باکس دانلود

راهنما

  • نظرات خود را تنها در مورد این رمان در بخش کامنت ها بیان کنید.
  • از ارسال مطالب تبلیغاتی و توهین آمیز خودداری کنید که تایید نخواهند شد .
  • اگر سوالی داشتید از بخش تماس با ما اقدام به ارتباط با مدیریت کنید.
  • رمان ها در سه فرمت (APK،EPUB،PDF) برای دانلود قرار میگیرند.
  • کاربران باتوجه به سیستم عامل گوشی می توانند رمان ها را دانلود کنند.

درباره Soheil_Gh :

علاقه مند به وبلاگ نویسی و طراحی


تمامی حقوق این سایت متعلق به ناول کافه می باشد و هرگونه کپی از مطالب و تصاویر شرعا حرام بوده و پیگرد قانونی دارد.