تبلیغات در ناول کافه کانال ستارگان رمان انجمن رمان
دانلود رمان : ناول کافه مرجع دانلود رمان های ایرانی و رمان های خارجی
فروش
خانه » دانلود رمان جدید » رمان های پرطرفدار ایرانی به درخواست کاربران
رمان های پرطرفدار ایرانی به درخواست کاربران

رمان های پرطرفدار ایرانی به درخواست کاربران

در این مطلب رمان های پرطرفدار ایرانی به درخواست کاربران را برای معرفی آماده کردیم. برای دیدن توضیحات بیشتر به ادامه مطلب مراجعه کنید.

رمان های پرطرفدار ایرانی

رمان های پرطرفدار ایرانی

رمان های پرطرفدار ایرانی :

نکته : لیست رمان های پرطرفدار زیر با توجه به درخواست کاربران ناول کافه ایجاد شده است و صرفا جهت معرفی می باشد.

 

نام : رمان اسطوره (دانلود رمان اسطوره از پگاه)

نویسنده : P*E*G*A*H

ژانر : عاشقانه

خلاصه رمان اسطوره : داستان رمان اسطوره درباره دختری دانشجو به نام شاداب است که در حال تحصیل در ترم سه رشته مهندسی عمران در دانشگاه تهران است. وضعیت مالی خانواده شاداب ضعیف است و برای گذران زندگی مجبور می شود در کنار تحصیل به دنبال کاری نیمه وقت بگردد. تبسم دوست شاداب اون رو برای کار به یک شرکت تبلیغاتی معرفی میکنه که رئیس این شرکت مردی به نام دیاکو است که شاداب اون رو از قبل میشناخته و به دلیل یک اتفاق عاشق اون بوده در حالی که دیاکو از این موضوع بی خبر بوده است.

 

نام : رمان تب

نویسنده : p*e*g*a*h

ژانر : عاشقانه ، اجتماعی

خلاصه رمان تب : زندگی سه فرد را بیان می کند البرز،پارسا و صدف .دختر و پسری که در پرورشگاه زندگی کرده و بعدها مسیر زندگی شان به یکدیگر گره ی کور می خورد و پسر دیگری که به دلیل مشکلاتش با آن ها همراه می شود. زندگی ای پر از فراز و نشیب و در این میان عشقی شیرین!

 

نام : این مرد امشب میمیرد

نویسنده : زینب ایلخانی

ژانر : عاشقانه

خلاصه رمان این مرد امشب میمیرد : یلدا دخترى سرکش که با عمه اش زندگى میکند ،طى حادثه اى باز داشت می شود و اتهام سنگینى در پرونده اش رقم میخورد ناجى او به طور معجزه آسایى وارد زندگى اش میشود و پرده از وقایع اصلى گذشته این دختر برداشته میشود، معین نامدار ! مردى از جنس خشم و تعصب ، با روح و زندگى اش در مى آمیزد و روایتى نو رقم میخورد…

 

نام : رمان افسونگر

نویسنده : هما پور اصفهانی

ژانر : عاشقانه ، هیجانی

خلاصه رمان افسونگر : تائیس افسونگری بود که با افسون خود اسکندر را وادار کرد پرسپولیس را به آتش بکشد و من افسونگری هستم که روح را به آتش می کشم یکی پس از دیگری افسون نخواست افسونگر باشد ؛ افسونگرش کردند.
داستان درباره دختری به نام افسون است که برادری بد جنس دارد که خیلی افسون رو اذیت میکنه،اما یه روزی با پسری به نام دنیل آشنا میشه و عاشق هم میشن اما بخاطر برادر افسون قضیه رو علنی نمیکنن و افسون میره پیشه دنیل زندگی میکنه تا اینکه…

 

نام : رمان تقاص

نویسنده : هما پور اصفهانی

ژانر : عاشقانه

خلاصه رمان تقاص : سالها پیش … وقتی هنوز چشم به دنیا باز نکرده بودم حوادثی رخ داد که تاثیرش را مستقیم روی زندگی من و تو گذاشت … شاید هیچ کس تصورش را هم نمی کرد یک عشق اتشین در گذشته باعث یک عشق اتشین دیگر در آینده شود … اما به خاطر زهری که گذشتگان از عشق چشیدند عشق ما نیز باید طعم زهر به خودش بگیرد … باید تقاص پس بدهیم … هم من هم تو … تقاص گناهی که نکردیم …

 

نام : رمان قرار نبود

نویسنده: هما پور اصفهانی

ژانر : عاشقانه

خلاصه رمان قرار نبود : داستان درمورد دختری به اسم ترساست که دو سال پشت کنکور مونده الان منتظر جواب کنکوره . مادر ترسا چند سال پیش فوت کرده ترسا با پدر و مادربزگش( عزیزجون) زندگی میکنه.خواهر بزرگش هم ازدواج کرده .ترسا آرزو داره که بره کانادا و اونجا ادامه تحصیل بده ولی پدرش به دلیل تجربه ی تلخی که در رابطه با فرستادن آتوسا(خواهر ترسا)به خارج داشته تحت هیچ شرایطی راضی نمیشه که ترسا رو بفرسته کانادا، به همین خاطر همین ترسا و دوستاش سعی دارند با همفکری هم راه حلی برای راضی کردن پدر ترسا پیدا کنند که موفق هم میشند ولی برای عملی شدن این راه حل یه سری اتفاقاتی میفته و شخصی وارد زندگی ترسا میشه که مسیر زندگیشو عوض میکنه،…

 

نام : رمان طلایه

نویسنده : نگاه عدل پرور

ژانر : عاشقانه ، همخونه ای

خلاصه رمان طلایه : داستان درباره ی دختری است به اسم طلایه با اصلیت اهوازی که ساکن اصفهان است.روزی طلایه که از قضا خانواده ای متدین و مذهبی دارد به تولد دوستش دعوت شده و باکلی خواهش و التماس رضایت مادرش را مبنی بر رفتنش به جشن جلب می کند اما بعداز شرکت در جشن متوجه جو ناسالم آنجا شده و تصمیم به ترک مهمانی میگیرد که وقتیموضوع را با دوستش درمیان میگذارد فریبا مانع از رفتن او شده و او را تا نیمه شب نگه می دارد.بالاخره با کلی خواهش فریبا رضایت میدهد طلایه را همراه یکی از پسرها به نام اشکان کهاو هم حال طبیعی نداشته راهی خانه کند.

در راه بازگشت اشکان طلایه را به ویلایی در آننزدیکی می برد ، طلایه که انتظار چنین چیزی را نداشته از شدت ترس بیهوش میشود و وقتیبهوش میاد درد عجیبی در بدن خود حس می کند و خود را داخل ویلا میبیند.از چیزی که ممکن است برایش بوجود آمده باشد به شدت میترسد و از ویلا فرار کردهو به سختی خود را به خانه میرساند.بعد از آن شب او که گمان میکرده حجب و حیای خود را از دست داده از ترس آبرو همه ی خواستگارانش را که همگی شیفته ی زیبایی او می شدند با هزار بهانه رد کرده تا اینکه…

 

نام : رمان همخونه

نویسنده : مریم ریاحی

ژانر : عاشقانه ، همخونه ای

خلاصه رمان همخونه : دختری به اسم یلدا که به دلیل فوت مادر و پدرش با یکی از دوستان صمیمی پدرش زندگی میکنه.بچه های اون مرد(حاج رضا) خارج از کشور هستن بجز پسر کوچکش که به دلایلی از پدره کینه به دل داره و اونم تصمیم داره از ایران بره…

خلاصه اینکه حاج رضا با شرط و شروط خاصی از یلدا میخواد که با همین پسر کوچیکه(که تابحال یک بارم یلدا رو ندیده)که اسمش شهابه ازدواج کنه و به مدت شش ماه با هم تو یه خونه زندگی کنن.اخلاق شهاب هم از اون جوریاست که نمیشه با یه من عسل نگاشون کرد.مغرور از خود راضی و در عین حال خوشتیپ و جذاب قصد اصلی حاج رضا این بود که اونا به هم علاقه مند بشن.در این بین اتفاقاتی میفته و حرفهائی زده میشه و روزهائی میگذره که شرحش رو باید خودتون بخونین…

 

نام : رمان مهمان زندگی

نویسنده : فرشته ملک زاده

ژانر : عاشقانه ، همخونه ایی ، دانشگاهی ، کلکلی

خلاصه رمان مهنان زندگی : سایه دختری مهربان و جذاب پر از غرور و لجبازی است .وجودش سرشار از عشق به خانواده است ،خانواده ای که ناخواسته با یک تصمیم اشتباه در گذشته همه آینده او را دستخوش تغییر میکنند … پایان خوش

 

نام : تو هنوز اینجایی

نویسنده : مهسا نجف زاده

ژانر : عاشقانه

خلاصه رمان تو هنوز اینجایی : دختری برای این که پدرش رو از ورشکستگی نجات دهد با پدر شوهر آینده اش قرار میذاره که اگه اون طلب پدرش رو پرداخت کنه در عوض اون با پسرش که به دختره علاقه داره ازدواج کنه ولی دختره هیچ حسی به پسره نداره.

 

نام : رمان تقلب

نویسنده : f javid

ژانر : عاشقانه ، طنز

خلاصه رمان تقلب : در مورد دختر شاد و سرزنده ای به اسم نادیا هست که همه نانادی صداش میکنن و خدای تقلبه. کل چهار سال دبیرستان رو با تقلب به انتها رسونده و دریای راههای تقلبه و انقدر حرفه ای که تا به حال سابقه تقلب گرفتنه ازش رو هیچ بنی بشری به چشم ندیده اما از بد روزگار بالاخره دستش برا یه نفر رو میشه و این سراغاز یه تنفر عمیق و شاید در انتها عشقی بزرگ و پر از تجربه های ریز و درشتی که بالاخره ببینیم نقلب توانگر کند مرد را یا نکند!

 

نام : رمان دلواپس توام

نویسنده: VANIA.b

ژانر : طنز ، همخونه ای ، کلکلی ، عاشقانه

خلاصه رمان دلواپس توام : درباره دختریه که بعد از ازدواج خواهرش،یه مشکلاتی براش پیش میاد که مجبورمیشه بره و توخونه دامادشون برای مدتی زندگی کنه…
تو اونجا اتفاقی براش پیش میوفته که اصلا فکرشم نمیتونسته بکنه…زندگی بیخیالو روحیه سرخوشش توی اون عمارت دچار تغییر میشه…

 

نام : رمان انتخاب دوم

نویسنده : VANIA.b

ژانر : عاشقانه

خلاصه رمان انتخاب دوم : داستان درمورد یک انتخابه…یک انتخاب که اولویت اول نیست،و خیلی سخته برای کسی که تمام دنیاتو بافکر به اون ساختی اولویت دوم باشی…انتخاب جایگزین باشی.

 

نام : رمان دژکوب

نویسنده : مدیا خانم

ژانر : انتقامی ، عاشقانه

خلاصه رمان دژکوب : بهراد ، مرد زخم دیده ایست که فقط به حرمت یک قسم آتش انتقام را روز به روز در سینه بیشتر و فروزان تر میکند.. سرنوشت او را تا لبه ی پرتگاهی پیش میبرد که در آن سوی آن چیزی جز تاریکی نیست..
بی آنکه بداند این بار تاریکی همان روشنایی صبح زندگی اش بوده که حالا جای به شب داده..پایان خوش

 

نام : رمان خشت و آینه

نویسنده : بهاره حسنی

ژانر : عاشقانه ، اجتماعی ، همخونه ای

خلاصه رمان خشت و آینه : پسری که از خارج میاد تا یه دختر شیطون و غیر قابل کنترل رو تربیت کنه…این کار واقعا متفاوت خواهد بود. شخصیتها و نوع داستان متفاوت خواهند بود. در این کار شخصیت اولی خواهیم داشت که پر از اشتباه است. پر از ندانم کاری. پر از خامی و بی تجربگی.

می خواهیم که با هم و در کنار شما به یک پختگی و ثبات شخصیتی در او برسیم. یک بلوغ ذهنی. شخصیت متزلزل و کوچک داستان ما، در انتها پخته و با ثبات و آرام خواهد شد. کسی که با همه کس و همه چیز سر ناسازگاری و عناد دارد، در انتها بالغ و فهیم می شود. حالت باری به هر جهت بودن او رشد خواهد کرد و تبدیل به کسی خواهد شد که برای اهدافش تلاش خواهد کرد.
در این داستان عشق هم خواهیم داشت. عشق و علاقه هایی متفاوت. عشقی پاک. عشقی که خود رشد می کند و می رویاند. عشقی که ورای نیاز های پیش پا افتاده و زمین گیر است. عشق ناپاک هم خواهیم داشت. چیزی که در نهایت محکوم به فناست. چون که از همان ابتدا هم نبوده است. نمی توان چیزی که نیست را هست کرد…

 

نام : رمان تقابل

نویسنده : الف کلانتری

ژانر : عاشقانه ، اجتماعی

خلاصه رمان تقابل : داوود با قدم هایی خسته و دلی شکسته، به دنبال راهی برای التیام دردی ست که به جانش افتاد.قصه ی غصه هایش از او مرد سرسختی ساخت که با دنیا هم سر جنگ داشت و این بین، به ازای سوختن عزیزترینش؛ عزیزترین دیگری را سوزاند به شعله ی انتقام…

 

نام : رمان روشنایی مثل آیدین

نویسنده :shazde koochool

ژانر : عاشقانه ، اجباری

خلاصه روشنایی مثل آیدین : درباره ی دختری به نام دنیا هس که از بچگی با پسر خاله اش میثاق به شدت مچ بوده و در ادامه میثاق با دختری به نام فریبا می خواد ازدواج کنه و دنیا هم با پسر عموی فریبا نامزد می شه. اما طی قراری که بابابزرگ فریبا و پسر عموش می زارن فریبا و پسر عموش با هم عقد می کنن تا به ثروت برسن. به سر میثاق می زنه و می گه که خالا که این پسر عشق من را گرفته من هم به نامزدش دنیا رحم نمی کنم.

دنیا با کمال بی رحمی مورد تعرض میثاق قرار می گیره و بعد می فهمه که بارداره و مجبور می شه باهاش عروسی کنه. میثاق به شدت پشیمونه و می خواد دل دنیا را به دست بیاره اما دنیا باهاش راه نمی اد و برای ادامه تحصیل می ره سوئد. داستان پر فراز و فرودی هس که نثر زیبایی داره و به دل می نشینه

 

نام : کنت نعنایی

نویسنده : مریم مولایی

ژانر : عاشقانه ، انتقامی

خلاصه رمان کنت نعنایی : شایدنگاه اولت که پرغروربودمرابه دام انداخت،
یاشایدنگاه عاشقانه ات مراازخودبیخودکرد،فقط می دانم!من اسیرچشمان سیاه توشدم.تو چه؟مرادوست داری؟یافقط بازیچه ایی برای هوسهایت هستم.یاشایدهم این آدمیان هستن که نمی گذارن این من عاشق به تویی معشوق برسم . نمی دانم’ولی توبمان من لطیفم،شکننده ام کمکم کن. نگذار بازی هایی این زمانه مراتامرزنابودی ببرندواحساساتم رابه آتش بکشن

 

نام : رمان جایی نرو

نویسنده : معصومه آبی

ژانر : اجتماعی

خلاصه رمان جایی نرو : یک زن، یک مرد، دو شخصیت متضاد ، دو زندگی متضاد…
وقتی کنار هم قرار بگیرن، چی پیش میاد؟!گاهی زندگی بازی هایی با آدم میکنه که غیرقابلِ پیش بینیِه کیانمهر و ترانه ، برنده ی این بازی میشن یا بازنده؟!میتونن جای نداشتنهای هم رو پر کنن؟!

 

نام : رمان در امتداد باران

نویسنده : سارا

ژانر : عاشقانه ، اجتماعی

خلاصه رمان در امتداد باران : وکیل جوان و موفقی با پیشنهاد عجیبی برای حل مشکل دختری از طریق خواندن دفتر خاطراتش مواجه میشود و در همان ابتدای داستان با خواندن صفحه اول شوکه میشود … این رمان برداشتی آزاد است از یک اتفاق واقعی…

 

نام : رمانازدواج اجباری

نویسنده : sara bala

ژانر : ازدواج اجباری

خلاصه رمان ازدواج اجباری : داستان درباره ی دختری به اسم بهار هستش که یه روز موقع برگشت از مدرسه متوجه ماشین ناشناسی جلوی در خ و نه شون میشه که ….

 

نام : رمان اگر چه اجبار بود

نویسنده : الهام . ح

ژانر : اجباری ، عاشقانه ، همخونه ایی 

خلاصه رمان اگر چه اجبار بود : همه چیز برای من یک بازی بود.. یک بازی تلخ و اجباری..اصلاً نمیدونستم با این بازی چی به سر خودم و اون بیچاره میاد..فقط برام آبروی بابام مهم بود..اما اون بیچاره..!! تقصیری نداشت.. مجبور بودم در برابر نگاه های سرد و پرسشگرانش فقط سرمو بندازم پایین و سهم اون فقط سکوت بود..سکوت…!!
دختری زجر کشیده…بی گناه مجازات میشود و در این مجازات پسری را هم با خود شریک میکند…نمیخواهد..اما برای حفظ آبروی پدرش مجبور میشود..همه چیز اجبار است…!

 

نام : رمان یغمای بهار

نویسنده : الف کلانتری

ژانر : عاشقانه ، اجتماعی

خلاصه رمان یغمای بهار : دلارای ایلیاتی با فرار از بند اسارت، خود را به بهشت شانه های مردی رساند که خان بود و سیبی ممنوعه…

 

نظر شما در مورد رمان های پرطرفدار ایرانی چیست؟

رمان های پرطرفدار ایرانی با توجه به تعداد درخواست کاربران لیست شده است

 

همچنین مطلب زیر هم توصیه می شود:

پرخواننده ترین رمان های ایرانی

3.9/5 - (1420 امتیاز)
برای این مطلب ( رمان های پرطرفدار ایرانی به درخواست کاربران ) امتیاز خودت را با ستاره های بالا ثبت کن
باکس دانلود

راهنما

  • نظرات خود را تنها در مورد این رمان در بخش کامنت ها بیان کنید.
  • از ارسال مطالب تبلیغاتی و توهین آمیز خودداری کنید که تایید نخواهند شد .
  • اگر سوالی داشتید از بخش تماس با ما اقدام به ارتباط با مدیریت کنید.
  • رمان ها در سه فرمت (APK،EPUB،PDF) برای دانلود قرار میگیرند.
  • کاربران باتوجه به سیستم عامل گوشی می توانند رمان ها را دانلود کنند.

درباره Soheil_Gh :

علاقه مند به وبلاگ نویسی و طراحی

تاکنون 915 نظر ثبت شده است.

  1. سلام رمانی قبال خواندم ولی اسمش یادم نیست دختری که ازدواج می‌کنه با پسری جنوبی که پدرش چند تا زن داره همسر این دختر تصادف می‌کنه و چون یه بچه پسر داره نمیتونه برگرده پیش خانواده و باید با یکی از برادر شوهرش ازدواج کنه…فک کنم با برادر شوهری که صورتش سوختگی داشت ازدواج کرد…
    کسی نام این رمان رو میدونه

  2. رمان:
    اسطوره
    تب
    عابر بی سایه
    بن بست ۱۷
    با سقوط دست ها ما
    مسافر کوچه ارام
    بی ابان
    افسونگر
    این مرد امشب می میرد
    شاه شطرنج
    مومیایی
    سر دلم را بر سر دارت اویخته ام
    جان و شوکران
    ماه و طوفان
    زهر طاوان
    اینا رو توصیه میکنم بخونین
    و اما رمان طلایه بدتربن رمانیه که خوندم من از دختر هایی که پسرا کلی اذیتشون میکنن بعد دختر عاشقش میشه متنفرم

  3. رمان بامداد و سی دقیقه هم خیلی قشنگه . اولین رمان مجازی ای بود ک خوندم❤️

  4. سلام من دنبال یه رمانم که دختره به اجبار صیغه یه اقا میشه که استادشه و تو خونه اون بدون خبر خانواده موندگار میشه تا اینکه کم کم عاشق هم میشن و پسره هم عقیم بوده میره المان برای درمان وقتی برمیگرده فک میکنه دختره بهش خیانت کرده و‌خیلی اذیتش میکنه و کتکش میزنه بعد میفهمه نقشه یکی از دوستاشون بوده و‌خیانتی نیست !!!

  5. سلام من یه رمانی خوندم اسمش یادم نیست
    اولی : یه دختره توی شرکت یه پسره که باباجون پسره فک کنم اشنای باباجون دخترس کار میکنه و اینا بخاطر یه پروژه میرن باهم مشهد و بعدم اجباری ازدواج میکنن
    دومی: یه پسره مشکل روانشناسی داره و دختره از طرف بابای پسره زنش میشه تا درمانش کنه بعد توسط رقیبش غز صخره ها پرت میشه پایین و حامله ام بوده از پسره

  6. سلام ببخشید کسی اسم این رمان رو میدونه؟ اون دختره که تو یه خانواده‌ی سنتی بزرگ شده و مخ‌المپیاد و ریاضی و ایناست، به زور میدنش به پسر عموش و اونم بخاطر یه دختری تو خارج ولش می‌کنه

  7. سلام ببخشید کسی اسم این رمان رو میدونه؟ اون دختره که تو یه خانواده‌ی سنتی بزرگ شده و مخ‌المپیاد و ریاضی و ایناست، به زور میدنش به پسر عموش و اونم بخاطر یه دختری تو خارج ولش می‌کنه

  8. سلام من دنبال یه رمانم که دختره معلم شبمی بود تو یه آموزشگاه وخیلیم فقیر بوده درحدی که پول نداشته عطر بخره ، طلاق گرفته بود ویه پسرم داشته ، یکی از دانش آموزاش اینو به پسرخالش که شرکت داشته معرفی میکنه که پسرخالهه یه دختر از رنش که مرده داشته وخلاصه اینا عروسی میکنن و دختره هم برا دکتری میخونه اسم پسره هم آرمانه کسی اسمشو میدون؟

  9. سلام ، من یه رمانی قبلا خوندم دختره پزشک متخصص قلب بود و با استادش که اون هم تخصص قلب داشت ازدواح میکنه ، نامزد اولش ولش کرده بود و نامزد دومش فوت کرده بود …اسمش رو کسی میدونه؟

    • سلام من رمان زیاد خوندم ولی اگه بخوام لهترین هارو بگم
      عابر بی سایه
      خشت واینه
      جان وشوکران
      اسطوره
      بدخوب
      طومار
      باسقوط دست های ما
      جاویددرمن
      طلاهای این شهر ارزانند
      بانوی قصه
      جمعه سی ام اسفند
      تب
      شاه شطرنج
      یغما
      سونات مهتاب
      ماه طوفان(زینب ایلخانی)
      افوگاتو
      اوای درنا
      دوپرنده بی سرزمین
      عشق راسانسور کردند
      اغوش اتش
      ارتیست
      دشمن عزیزمن
      لانه ی ویرانی
      جگوار
      مادیوانه زاده میشیم
      مهیل
      اغوش سرخ
      نیکوتین
      هشت متری

  10. این رمان هایی که میگمو بخونین مطمعنا پشیمون نمیشین
    این مرد امشب میمیرد اینو بار پنجمه دارم میخونم خیلی عالیه همچنین عابر بی سایه هم خیلی عالیه
    اسطوره-دستهایم حافظه دارند-پنجره ها میمیرند-تب-مومیای-گناهگار

  11. سلام،دنبال رمانی هستم که اسم دختره(فک میکنم)نگار بود و تو زلزله بم همه خونوادشو ازدست داده،توی تهران ساکن هستش و زبان خصوصی تدریس میکنه و با پسر صاحبخونه اش که(بازم فک میکنم)کیان بود به مشکل میخوره،ممنون میشم یادتون بود برام کامنت کنین🙏

    • واحد روبه رویی

    • سلام من رمان زیاد خوندم ولی اگه بخوام لهترین هارو بگم
      عابر بی سایه
      خشت واینه
      جان وشوکران
      اسطوره
      بدخوب
      طومار
      باسقوط دست های ما
      جاویددرمن
      طلاهای این شهر ارزانند
      بانوی قصه
      جمعه سی ام اسفند
      تب
      شاه شطرنج
      یغما
      سونات مهتاب
      ماه طوفان(زینب ایلخانی)
      افوگاتو
      اوای درنا
      دوپرنده بی سرزمین
      عشق راسانسور کردند
      اغوش اتش
      ارتیست
      دشمن عزیزمن
      لانه ی ویرانی
      جگوار
      مادیوانه زاده میشیم
      مهیل
      اغوش سرخ
      نیکوتین
      هشت متری

  12. سلام ی رمانی بود که دختره با مامان بزرگش زندگی کی مرد و پرایدم داشت با ی مغازه روسری فروشی و رو پای خودش بود بعد با پسر همسایه روبه رو ای شون ازدواج میکنه بعد پسره پول کم می اره ماشینشو براش می فروشه میشه اگ میدونید اسمشو بگید

  13. رنبال یه رمانی هستم که فقط اولش یادمه
    دختره از عروسیش فرار میکنه میره تو ماشین یه پسره بعد پسره هم اون شب عروسیش بوده ولی اونم یه عروسی الکی
    داشته دنبال عروس میگشته که این دختره رو تو ماشین میبینه و حالا بعد حرفایی که میزنن قرار میشه دختره نقش عروس پسره رو داشته باشه…
    میشه اسمشو بگین🥲

  14. اگه دنبال رمانای ابکی و خیلی عاشقانه نیستن ولی خیلی قشنگ، و اگر هم عاشقانه باشه روند قشنگ و شیرین داشته باشه
    آسمان آذر
    زیتون
    اسطوره
    بانوی قصه
    نمک گیر
    آبان سرد
    گناهکار
    پنجره ها میمیرند
    توسکا
    سفر به دیار عشق
    قتل کیارش
    یک اس ام اس
    حصار تنهایی من
    هکر قلب
    گندم
    قرار نبود
    طنز:
    اشرافی شیطون بلا
    جنایی: پنجمین نفر

    • سلام من دنبال یک رمانم که یکم فانتزی بود اسمش و یادم نیست در مورد یک دخترست که وقتی بیدار میشه میبینه همه آدما مردن و جنازه هاشون همینطور توی شهر هست و اون تنها زندست بعد از یک مدتی با چند نفر دیگه که یکیشون هم یک پسر بوده برخورد میکنه و میفهمن که یک تعدادی از آدما هنوز زنده ان و ادامه ماجرا

  15. سلام منم دنبال ی رمانی هستم دو تا خواهرن ک اسم‌یکیشون آرامش و خواهر بزرگترم ازدواج می‌کنه آرامش عاشق شوهر خواهرش میشه اسم اون چیه؟؟

  16. متاسفانه من حتی در بهترین داستان هایی هم که خوندم کلی گنگی بود ولی خب باز از نظرم بهترینا اینا بودن :عشق چیز دیگریست، زیتون داستان های دیگه مثل مال خانم زهیری، یا حتی پگاه جان هم از نظر من خوب بودن ولی عالی نبودن

  17. سلام لطفا اسم رمانهایی رو بزاریم ک ارزش خوندن داشته باشه. اخه ی کتابی ک صرفا آدمو میبره تو خلسه و بعد از ی هفته خوندنش تنها چیزی ک میفهمم ازش ی سری زندگی های دور از واقعیت هست چه فایده ای داره.

  18. سلام مرسی بابت این رمانا ولی به نظرم یک سری از فوق العاده ترین رمان ها توش نبود.
    رمان گناهکار . قرعه به نام سه نفر . در همسایگی گودزیلا . سفر به دیار عشق . آبی به رنگ احساس من . عشق و احساس من. اوراکل آوای جنون . هکر قلب. تبهکار صحرای ویرانگر. اصلا این رمانا ارزش چند بار خوندنو دارن . مخصوصا گناهکار… ( عالیه این رمان خانم تات شهدوست.)
    واقعا هیچ کدوم از رمان های این لیست مال خانم فرشته ۲۷ نبود. واقعا چرا؟؟؟

  19. سلام
    یه رمان هست که دختره دانشجوی دندانپزشکی یه برادر بزرگتر هم داره که ازدواج کرده و با این دختره بده
    این دختره تو دانشگاه که کار می‌کنه عاشق یه پسره میشه که فک کنم استاد بود و از خارج اومده بود
    میشه بگید این چه رمانیع؟؟؟

  20. سلام
    یه رمان هست که دختره دانشجوی دندانپزشکی یه برادر بزرگتر هم داره که ازدواج کرده و با این دختره بده
    این دختره تو دانشگاه که کار می‌کنه عاشق یه پسره میشه که فک کنم استاد بود و از خارج اومده بود
    میشه بگید این چه رمانیه؟؟

  21. ‎سلام،میشه لطفا اسم این دو رمان رو کسی میدونه بگه؟
    ‎اولی یه دختری که یه زندایی معتاد داره و با زن باباش زندگی میکنن بعد با یه اقایی اشنا میشه و میره تو رستورانش کار میکنه بعدش پرستار ٣ تا پسر بچه ی پسر او اقا میشه و با هم ازدواج میکنن.
    ‎دومی هم یه دختری که کلا چیزای رنگی رنگی دوست داره و با مادرش زندگی میکنه و مادرش هم فکر میکنم یه پرورشگاه داره و اونجا با یه اقایی اشنا میشه

  22. سلام,میشه لطفا اسم این دو رمان رو کسی میدونه بگه؟
    اولی یه دختری که یه زندایی معتاد داره و با زن باباش زندگی میکنن بعد با یه اقایی اشنا میشه و میره تو رستورانش کار میکنه بعدش پرستار ٣ تا پسر بچه ی پسر او اقا میشه و با هم ازدواج میکنن.
    دومی هم یه دختری که کلا چیزای رنگی رنگی دوست داره و با مادرش زندگی میکنه و مادرش هم فکر میکنم یه پرورشگاه داره و اونجا با یه اقایی اشنا میشه

  23. سلام ببخشید من چندسال پیش یه زمانی خوندم که تو رمان یه دختره (اسمش یادم نیست) به خاطر اینکه یه پسر مزاحمش شده بود برادرش بااون پسره دعوا می‌کنه و فکر میکنن که مرده و دختره به خاطر اینکه برادرش زندان نره مجبور میشه با برادر اون پسره ازدواج کنه و بعداً ازش باردار میشه ومیفهمه که اون پسره هنوز زندس تاهمینجاش یادمه لطفاً اگه کسی اسمشو میدونه بهم بگه

    • سلام منم دنبال ی رمانی هستم دو تا خواهرن ک اسم‌یکیشون آرامش و خواهر بزرگترم ازدواج می‌کنه آرامش عاشق شوهر خواهرش میشه اسم اون چیه؟؟

  24. سلام ببخشید من چندسال پیش یه زمانی خوندم که تو رمان یه دختره (اسمش یادم نیست) به خاطر اینکه یه پسر مزاحمش شده بود برادرش بالون پسره دعوا می‌کنه و فکر میکنن که مرده و دختره به خاطر اینکه برادرش زندان نره مجبور میشه با برادر اون پسره ازدواج کنه و بعداً ازش باردار میشه ومیفهمه که اون پسره هنوز زندس تاهمینجاش یادمه

  25. دوستان دنبال اسم این رمان میگردم سه تا دختر باهم زندگی میکردن دوتاشون البته به خانوادشون سر میزدن ولی بیشتر باهم بودن شخصیت اصلی داستان خواهر زادهاشو نگه داری میکرد چون خواهرش رفته بود و شوهره هم نمیدونم کجا بود داستان از اینجا شروع میشه که یکی از بچه کوچولوها تصادف میکنه و میره کما و به دختره پیشنهاد میدن که قلب بچه رو اهدا کنه وقتی دختره خانواده ی کسی که نیاز به قلب داشت و میبینه میفهمه نوه ی استاد دانشگاهش و رضایت میده بعد استادش پیشنهاد میده تو شرکت اون که نقشه کشی میکردن کار کنه استاد یه چسر داشت که همسرش فوت شده بوده و یه برادرزاده پسره استاد عاشق دوست همین شخصیت اصلی میشه و پسر عمو هم از همین شخصیت اصلی داستان خوشش میاد ولی دختره نمیتونه بپذیره چون قبلترها پدرش میخواسته به این دختر تجاوز کنه و برادر دختره هم پدرشون و میکشه و قانون هم پسره رو اعدام میکنه دختره به شدت وابسنه برادرش بوده و نمیتونسته عشق برادر زاده ی استادشو قبول کنه التبه پایان خوشی داشت کسی اسم این رمان و میدونه /؟

  26. خیلی وقته یه رمان درست و حسابی به پستم نخورده و خیلی تعجب میکنم یه رمان آبکی و چرت مثل روشنایی مثل آیدین که هر صفحش نهایت پنج کلمه نوشته شده که فقط تعداد صفحه بره بالا و نصفه رمان دختره داره تو دلش از حال و هواش حرف میزنه این همه پیشنهاد شه
    بعد نمک گیر (فوق العادس)
    رمانای مهسا زهیری
    بی مرزی
    سقوط
    بی هیچ دردان
    گوش ماهی
    خسوف
    که حداقل چرت و پرت نیستن هیچ جا پیشنهاد نشده
    مخخخخصووووصااااا رمان نمک گیر که من واقعا دوسش داشتم
    قشنگ تر از اینا هم خیلی رمان هست ولی همه پیشنهاد شدن و خونده شدن اما

  27. سلام یه رمانو چندوقت پیش خوندم اسمشو یادم نیست درمورد یه دختره لجبازه ک ی شب برا خاهرش خاستگار میاد اونا ک باهم اوکی میشن این دختره با پسرخاله(فک کنم)شوهرخاهرش اشنا میشه اسمه پسره فکککک کنم ارتین.ارسین ی همچین چیزه پسره شوخو سرتقیه ک اخرش ازدواج میکنن
    میشه جوابمو بدین لطفن

  28. سلام من دنبال اسم یه رمانیم با این موضوع که یه خانواده با هم تو مجتمع زندگی میکنن اسم دختره ساغره اسم پسه هم امیر طاها فک کنم دختر خاله پسر خالن ،یه شب پسره چون با اون فردی که دوستش داشته کات میکنه مست میکنه با دختر خالش رابطه داشته بعد باهاش ازدواج میکنه ….فک کنم مادر پسره دکتر بود

  29. سلام
    من دنبال رمانی هستم که دختر داستان از قم سفر میکنن به تهران و می‌ره مدرسه..در مسیر مدرسه پسری که توی داروخانه کار می‌کنه عاشقش میشه ولی بهم نمی‌رسن..بعدها همسرش یک‌ادم سیاسی هست و بچهارو خودش به تنهایی بزرگ میکنه

  30. سلام دوستان..من یه زمانی خوندم که دختر داستان از قم میان به تهران و اونجا به مدرسه می‌ره توی راه مدرسه پسری که تو داروخانه کار می‌کنه عاشقش میشه..ولی برادراش اجازه نمیدن و باهم ازدواج نمیکنن..بعدها با کسی ازدواج می‌کنه که همسرش سیاسی هست و خودش تنهایی بچهاشو بزرگ میکنه

  31. سلام
    یه رمان خونبسی بود که اسم دختره رکسانا بود و اصفهان زندگی می‌کردند
    برادر دختره یه پسری که همسایشون بود رو میکشه و دختره به عنوان خونبس با برادر مقتول که پزشکی میخونده ازدواج میکنه
    پسره خیلی تحقیر و اذیتش میکنه )پای دختره رو میشکونه( که باعث میشه دختره درسشو بخونه و ارشد معماری میگیره

    میشه لطفااااآااااااااا اسم این رمان رو بهم بگید؟

  32. سلام دوستان .من دنبال کتابیم ک دختره یه شرکت دارو سازی داره و با یه نفر ک فک کنم شریکش هست اردواج میکنه اما بعد یه مدتی میفهمه ک همسرش از قبل عاشق دوست صمیمی اش هست و و حالا هم با هم ارتباط دارن .. ازش جدا میشه و میره یه شهر دیگه و در داروخانه ای مشغول به کار میشه اما بعد مدتی دوباره برمیگرده و با کمک یکی از دوستانش ک فک میکرد دشمنشه از همسرش اینا انتقام میگیره

  33. سلام
    رمانی رو چند سال قبل خوندم ، دختره وکیل موفقیه و با خواهرش تو یه خونه زنگی میکنند ، بعد یه پسره همسایشون میشه و به دختره نزدیک میشه ، برای انتقام چون پدر دختره با دختری که این پسر عاشقش بوده ازدواج کرده و حالا پسره میخاد از این دختر انتقام بگیره

  34. ممنون میشم اسم این رمانو اگه کسی ‌میدونه بهم بگه. یه دختر که دنبال مادرشه و پرورش ماهی زده و یک اقایی با شرط بندی وارد زندگیش میشه ولی بعد بهش دل میبنده ولی هی عقبگرد‌میکنه چون عقیمه ولی در اخر اوکی میشن با هم

  35. من دنبال یه رمانم که زنه بعد چندسال برمیگرده و نمیدونسته بچش زندس
    و بچه اش رو تو مهد میبینه ولی نمیشناسه.
    پشیمون بوده میخواست برگرده به زندگی قبلش

  36. سلام من دنبال یه رمانیم که درمورد یه دختر که بخاطر خرج عمل مادرش میخاد تن فروشی کنه و بعدا میفهمه با پسری که بوده پسر عموشه و خانواده پدرش یه خانواده پولداری بوده

  37. سلام
    لطفا اسم این رمان رو بگین
    دختری دورگه ایرانی و کره ای که به کره میره و پسر عموی کره ایش عاشقش میشه اما به دلایلی به هم نمیرسن و بعد دختره میره به فکر کنم تگزاس یا اسپانیا و با دوتا از پسرای خلافکار های بزرگ اونجا توی یه هتل گیر میفته و فکر کنم با نقشه قبلی به اونا نزدیک میشه و عاشق یکیشون میشه……

  38. سلام
    من دنبال یه رمانی هستم که درباره یک دختر کره ای ایرانی بود که خانواده کره ایش میان دنبالش و میبرن به کره و فکر کنم اول عاشق پسر عموی کره ایش میشه بعدش میره یه کشور دیگه فکر کنم اسپانیا و با دوتا از پسرای خوشگل اونجا اشنا میشه و این دوتا پدراشون بزرگترین خلافکارای اسپنیا هستن و در آخر دختره با یکیشون ازدواج میکنه
    اگر درست گفته باشم چنین موضوعی داشت و الان دنبال اسم رمان هستم ممنون میشم بگین.

  39. سلام خسته نباشید
    ببخشید رمانی هست که اسمش یادم رفته درباره زنی باردار که دختری ۸ با ۹ ساله داره که مردی زمان زایمانش کمکش میکنه و بعد با هم ازدواج میکنن که در نهایت مشخص میشه اون بچه مال خواهرزاده ی اون مرده ست

  40. میشه بگین اسم این رمان چیه اخه درست یادم نیس
    درمورد یه دخترو پدرش بود که اگه اشتباه نکنم سرایداره یه خونه بودن
    بعد خبرم میدن که قراره اون خانواده برگردن بعد دختره خونه رو تمیز میکنه و خلاصه اونا برمیگردن اما دختررو اذیت میکنن
    بعد یه شب یه مردی میاد رختررو میدزده بنا ب دلایلی بعد با خودش میبره
    اونجا دیگ شروع میشه قضایا

  41. یه رمانی هست چند تا دوست و دانشجو با هم یه کافه میزنن و با هم کار میکنن. یه دیوار نوشته از آرزوهاشون مینویسن.
    کسی میدونه اسم رمان چی بوده؟


تمامی حقوق این سایت متعلق به ناول کافه می باشد و هرگونه کپی از مطالب و تصاویر شرعا حرام بوده و پیگرد قانونی دارد.