تبلیغات در ناول کافه کانال ستارگان رمان انجمن رمان
دانلود رمان : ناول کافه مرجع دانلود رمان های ایرانی و رمان های خارجی
ضد جوش صورت
خانه » دانلود رمان اجتماعی » دانلود رمان خون بهای عشق از زهره شعرباف
دانلود رمان خون بهای عشق از زهره شعرباف

دانلود رمان خون بهای عشق از زهره شعرباف

دانلود رمان خون بهای عشق از زهره شعرباف

در این مطلب از سایت ناول کافه ، رمان عاشقانه و اجتماعی خون بهای عشق را آماده کردیم.برای دانلود رمان خون بهای عشق از زهره شعرباف در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

دانلود رمان خون بهای عشق از زهره شعرباف

دانلود رمان خون بهای عشق از زهره شعرباف

رمان : خون بهای عشق

نویسنده : زهره شعرباف

ژانر : عاشقانه ، اجتماعی

تعداد صفحات : ۵۰۴

خلاصه رمان خون بهای عشق :

من دخترکی هستم از جنس حوا
همان کسی که آدم برای لبخندش بهشت را فروخت.
همانی که مکار ریاکار میخوانی اش.
من کسی بودم رام نشدنی که با نامردی ات عجیب آرام شدم در دست روزگار.
تو صیادی بودی من مادیانی سرکش،تازیانه ی نامردی ات عجیب زمین گیرم کرد.
این را بدان که من در دست روزگار عروسکی بودم که مرگ تدریجی اش یک بازی بود.
دختری از جنس سنگ غرور از جنس انتقام.
دختر قسم خورد برای نابودی
من دختری ام که کمر به قتل عشق بسته ام

 

بخشی از صفحه اول رمان خون بهای عشق :

ماشینم رو گوشه ای از خیابون پارک کردم و ازش پیاده شدم.همون طور که به صندلی تکیه داده بودم عینک آفتابی ام رو از روی چشمم برداشتم و از ماشین پیاده شدم.

آروم به طرف ویلا حرکت کردم.وقتی به در رسیدم آیفون رو فشار دادم که چند دقیقه نگذشته بود که بدون کوچکترین پرسشی در ویلا باز شد.

به داخل قدم برداشتم.تک تک نگهبان ها یکی پس از دیگری بهم سلام می دادن که من با همون اخم آشنا و همیشگی به تکون دادن سرم اکتفا کردم.

شهاب روی تراس ایستاده بود و نظاره گر من بود.

شهاب سرنگهبان و دست راست عموجان بود.از بقیه نگهبان ها جَوان تر اما صد البته زبل تر وفادارتر بود.به همون دلیل عموجان اعتماد زیادی به این پسر داشت.

وقتی به شهاب رسیدم بهم سلام کرد که آروم جوابش رو دادم.

-عموجان داخل شهاب؟

شهاب سرش رو تکون داد و گفت:آره منتظرته.

بدون هیچ حرف اضافه ای داخل شدم.

عمو با همون ابهت همیشگی و نفس گیرش پشت میز کارش نشسته بود و درحالی که نگاهم به پیپ طلایی رنگش در حال رقص در بین انگشتانش بود بهش سلام کردم.

-سلام

عموجان سرش رو بلند کرد با دیدن من لبخند کم رنگی زد و گفت:سلام عزیزم خوش اومدی بیا بشین.

دستی به صورتم کشیدم و گفتم:با من کاری داشتید که گفتید آب دستمه زمین بذارم بیام اینجا؟

عموجان عینکش رو در آورد و گفت:عجله نکن وقت واسه حرف زدن زیاده فعلا بگو ببینم چی می خوری؟

نگاهی به پارکت کف اتاق انداختم گفتم:همون همیشگی.

عموجان خنده ای کرد و گفت:آی آی بازم یه قهوه تلخ با طعم گس.

سفارش ها رو به خدمتکار گزارش داد منم بدون هیچ حرفی رو صندلی کنار میز غرق در دود عموجان نشستم.

وقتی که خدمتکار قهوام رو آورد همون جور داغ برش داشتم و مشغول خوردن شدم.

-من وقت زیادی ندارم لطفا حرفتون رو بزنید.

عموجان نیم نگاهی به طرفم انداخت و گفت:دلیل اینکه خواستم بیای اینجا چون وقتش رسیده.

چشمام رو از روی شک تنگ کردم و کمی به جلو مایل شدم و گفتم:وقتش وقت چی؟

عموجان لبخندی زد که دندون طلاش دیده شد و گفت:وقت رسیدن به هدفت.

با شنیدن این حرف چشمام برق زد.

رمان های پیشنهادی :

دانلود رمان کابوس تاریک از صبا رستگار

دانلود رمان دختران سرکش از نادیا روزبه

دانلود رمان زمزمه های مرموز عشق از سمیرا ۱۰۰۰

دانلود رمان حلقه عشقم از بامزی

دانلود رمان آوای بی قراری از بی کس

3.6/5 - (116 امتیاز)
برای این مطلب ( دانلود رمان خون بهای عشق از زهره شعرباف ) امتیاز خودت را با ستاره های بالا ثبت کن
باکس دانلود

راهنما

  • نظرات خود را تنها در مورد این رمان در بخش کامنت ها بیان کنید.
  • از ارسال مطالب تبلیغاتی و توهین آمیز خودداری کنید که تایید نخواهند شد .
  • اگر سوالی داشتید از بخش تماس با ما اقدام به ارتباط با مدیریت کنید.
  • رمان ها در سه فرمت (APK،EPUB،PDF) برای دانلود قرار میگیرند.
  • کاربران باتوجه به سیستم عامل گوشی می توانند رمان ها را دانلود کنند.

درباره Soheil_Gh :

علاقه مند به وبلاگ نویسی و طراحی

تاکنون یک نظر ثبت شده است.

  1. دوستان لطفاراجع به رمان هایی که میخونیدنظراتتونوبنویسید


تمامی حقوق این سایت متعلق به ناول کافه می باشد و هرگونه کپی از مطالب و تصاویر شرعا حرام بوده و پیگرد قانونی دارد.