جدیدترین خبری های ناول کافه
دانلود رمان زمزمه های مرموز عشق از سمیرا ۱۰۰۰
در این مطلب از سایت ناول کافه ، رمان عاشقانه زمزمه های مرموز عشق را آماده کردیم.برای دانلود رمان زمزمه های مرموز عشق از سمیرا ۱۰۰۰ در ادامه مطلب با ما همراه باشید.
رمان : زمزمه های مرموز عشق
نویسنده : سمیرا ۱۰۰۰
ژانر : عاشقانه
تعداد صفحات : ۸۶
خلاصه رمان زمزمه های مرموز عشق :
در مورد یه دختر ساده اس دختری که تو زندگیش هیچ عشقی رو تجربه نکرده فقط محبت پدر و مادرشو میخواد ولی دریغ از این محبت به هر حال وارد دانشگاه میشه و با دختری به اسم شیرین اشنا مییشه و این شیرین خانم دختر پر شر و شوریه که میخواد هستی رو از لاک خودش دربیاره واسه همین اونو به جشن تولدش دعوت میکنه و هستی هم با هزار ضرب و زور بالاخره به این جشن میره ولی اتفاقی میفته که مسیر زندگی هستی رو کاملا عوض میکنه و پدر و مادرشو یه جورایی از دست میده ولی تازه واردی وارد زندگیش میشه که با قضا و قدر اومده حالا باید دید این اقا شهاب دختر قصه ی ما رو تا کجاها میکشونه …
بخشی از صفحه اول رمان زمزمه های مرموز عشق :
با شنیدن صدای در هال دست از کار کشیدم و از اشپزخانه بیرون امدم و با دیدن چهره ی خسته ی مادر گفتم : سلام مامانی خسته نباشی
ممنون …. برای امروز ظهر چیزی درست کردی ؟
اره فسنجون غذای مورد علاقه ی خودت
خوبه
بدون هیچ حرفی به سمت اتاقش رفت همیشه همینطور بود خسته و خسته هیچ وقت برای من وقت نداشت ما زندگی متوسطی داشتیم من به تازگی دانشجو شده بودم ولی به هرحال از وقتی یادم می اومد
کارهای خونه به عهده ی من بود البته منم اعتراضی نداشتم چون هم مادر و هم پدرم شاغل بودن پدرم جوشکار بود و مادرم هم توی یه کارخونه سرکارگر برادرم ۲ سال از من کوچیکتر بود و داشت دوم دبیرستان میخوند اونم مثل من رشته ی ریاضی رو انتخاب کرده بود در واقع ما استعداد زیادی توی ریاضی داشتیم من مهندسی کامپیوتر قبول شده بودم و چون از شانس خوبم دانشگاه تهران افتادم هیچ بهانه ای برای نرفتن به دانشگاه برای پدر و مادرم بوجود نیومد و علی رغم مخالفت شدید اونها من به دانشگاه رفتم
از همون اول هدفم فقط رس خوندن بود توی زندگیم به هیچ چیزدیگه فکر نمیکردم توی خونه سرگرمی زیادی نداشتم ولی سعی میکردم با خوندن کتاب و انجام دادن کارهای خونه خودمو سرگرم کنم پدرم یه مرد متعصب بود که اعتقاد به هیچ نوع سرگرمی ای خصوصا برای دخترا نداشت همیشه احساس میکردم
من یه موجود اضافه ام با اینکه خیلی وقتها دوست داشتم با پدر و مادرم حرف بزنم و شوخی کنم ولی هیچوقت اجازه ی چنین فرصتی رو بهم نمی دادن و اینجوری بود که تو لاک تنهایی خودم فرو رفتم توی دانشگاه
هم دوست زیادی نداشتم هر کسی هم که میخواست باهام صحبت کنه فقط احتمالا گره ی کارش به دست من باز میشد که به طرفم میومد وگرنه هیچکس منو برای خودم نمیخواست شاید هم واقعا من غیر قابل تحمل بودم !
اما بعد از گذشت چند ماه یه روز که توی حیاط دانشگاه نشسته بودم صدای شاد یکی از دخترای کلاس رو کنارم شنیدم سرمو بلند کردم و با لبخندش مواجه شدم صورتش پر از ارایش های رنگ و وارنگ بود من یه دختر
ساده و چادری بودم و اون تقریبا بی قید و بند و کاملا ازاد ولی به نظر دختر خوبی بود همیشه شاد و شنگول بود و انگار دوست نداشت کسی رو ساکت ببینه البته من اون موقع نمیدونستم شیرین تاثیر مهمی تو زندگی اینده ی
من داره
هی کجایی دختر ؟
با منی
مگه غیر از تو کس دیکه ای هم اینجا هست ؟
نه
خنده ای کرد و گفت : تو چرا اینقدر مشنگ منو نگاه میکنی مگه ادم ندیدی دختر ؟
چیزی میخوای ؟
مگه حتما باید چیزی بخوام که بیام پیش تو ؟ اصلا تو چی میتونی به من بدی ؟
رمان های پیشنهادی :
دانلود رمان حلقه عشقم از بامزی
دانلود رمان آوای بی قراری از بی کس
- دانلــود برای گوشی اندرویـد (APK)
- دانلــود با فرمـت پی دی اف (PDF)
- دانلـود برای گوشی آیــفون (EPUB)
- رمــــز در صــورت نیاز: novelcofe.ir
- منبـــــــع: ناول کــــــافه NovelCafe
راهنما
- نظرات خود را تنها در مورد این رمان در بخش کامنت ها بیان کنید.
- از ارسال مطالب تبلیغاتی و توهین آمیز خودداری کنید که تایید نخواهند شد .
- اگر سوالی داشتید از بخش تماس با ما اقدام به ارتباط با مدیریت کنید.
- رمان ها در سه فرمت (APK،EPUB،PDF) برای دانلود قرار میگیرند.
- کاربران باتوجه به سیستم عامل گوشی می توانند رمان ها را دانلود کنند.
عالی امیدوارم همیشه از این رمان ها بزارید