جدیدترین خبری های ناول کافه
دانلود رمان زیبا دختری زخم خورده از صبا شادمان
در این مطلب از سایت ناول کافه ، رمان عاشقانه زیبا دختری زخم خورده را اماده کردیم.برای دانلود رمان زیبا دختری زخم خورده از صبا شادمان در ادامه مطلب با ما همراه باشید.
رمان : زیبا دختری زخم خورده
نویسنده : صبا شادمان
ژانر : عاشقانه ، غمگین ، واقعی
تعداد صفحات : ۳۹
خلاصه رمان زیبا دختری زخم خورده :
ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ..
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ …
ﻧﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ …
ﻭ ﻧﻪ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﻢ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﺩ …
ﻭ ﻧﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﻢ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ …
ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﺷﻌﻔﯽ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ …
ﺑﺎ ﺩﻟﻢ ﺍﺣﺴﺎﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ … !!!!
هر جای دنیا میخواهی باش ….
من احساسم را با همین دست نوشته ها
به قلبت میرسانم ….
وبودنت را قدرمی دانم…..قلبم بادبان و نفست باد………تو نفس بکش تا من زنده بمانم
آری من زیبا هستم زیبایی که تمامی زخم های زندگی را چشید
من درد کشیدم من کودکی ده روزه که طعم نبود مادر چشید
آری من هم عاشق شدم عاشق مردی که با وجودش مرا با زندگی آشنا کرد
بخشی از صفحه اول رمان زیبا دختری زخم خورده :
صدایه مادر بزرگ مرا به خود اورد……
مادر بزرگ:زیبا؟….زیبا؟؟؟……با صدایه رسا تری جوابش را دادم…..جانم ننه؟؟…..ننه:مادر جان خسته شدی دیگر بس است راهی خانه شو……ظروف هارا درون رویه ی دامانم گذاشتم و راهی خانه شدم…..
ننه بر روی ایوان گلی خانه نشسته بودو مشغول اواز خواندن بود….
عاشق صدایش بودم با وجود این صدا است که تا کنون دوام اوردم…..
ظهر ها با مادر بزرگ شعر هایی را میخواندیم که اوازه ی گوشه گوسفند ها در چراگاه میشد……
مادر بزرگ با دیدنم لبخندی زد……
من:ننه جان الان چای را بر اجاق میگذارم و ظروف هارا جابه جا میکنم و می ایم…
مادر بزرگ:اجر این قلب پاکت را از خدا خواهی گرفت گل دخترم….
لبخندی بر صورتش پاشیدمو به اشپزخانه ی کوچک گلی رفتم و چای را بر روی اجاق گذاشتمو ظرف هارا جابه جا کردم و به ایوان رفتم…..
کناره مادر بزرگ نشستم….
مادر بزرگ:خسته نباشی گل دخترم….
من:ننه جان چه وقت از روز باید با اوس کریم به شهرگیش بروم؟؟؟
مادر بزرگ:حال زود است دختر اوس کریم گفت که مغرب راه میوفتید….
من:ننه فقط همان بالشتک هارا برای فروش ببرم؟؟؟
مادر بزرگ:اری اگر بر تعدادشان بی افزایم بار بر تو هنجار میشود و قابل حمل برای یک دختر ۱۷ ساله نیست….
لبخندی از روی عجز زدمو گفتم:چه گویی ننه جان آنقدر باره زندگی تا کنون زیاد بود که کمره دختره ۱۷ ساله خمیده شد حال تو گویی که این بار بر من هنجار است…..مادر بزرگ مرا در اغوش کشیدو یک شعر کوتاه برایم خواند….
رمان های پیشنهادی :
دانلود رمان میوه ممنوعه از maryam 23
- دانلــود برای گوشی اندرویـد (APK)
- دانلــود با فرمـت پی دی اف (PDF)
- دانلـود برای گوشی آیــفون (EPUB)
- رمــــز در صــورت نیاز: novelcofe.ir
- منبـــــــع: ناول کــــــافه NovelCafe
راهنما
- نظرات خود را تنها در مورد این رمان در بخش کامنت ها بیان کنید.
- از ارسال مطالب تبلیغاتی و توهین آمیز خودداری کنید که تایید نخواهند شد .
- اگر سوالی داشتید از بخش تماس با ما اقدام به ارتباط با مدیریت کنید.
- رمان ها در سه فرمت (APK،EPUB،PDF) برای دانلود قرار میگیرند.
- کاربران باتوجه به سیستم عامل گوشی می توانند رمان ها را دانلود کنند.