تبلیغات در ناول کافه کانال ستارگان رمان انجمن رمان
دانلود رمان : ناول کافه مرجع دانلود رمان های ایرانی و رمان های خارجی
ضد جوش صورت
خانه » دانلود رمان پلیسی » دانلود رمان آن نیمه دیگر از anital
دانلود رمان آن نیمه دیگر از anital

دانلود رمان آن نیمه دیگر از anital

رمان آن نیمه دیگر به قلم anital (آنیتا سالاریان)

در این مطلب از سایت ناول کافه، رمان آن نیمه دیگر اثر anital را برای معرفی و دانلود آماده کردیم. برای دانلود رمان پلیسی و عاشقانه آن نیمه دیگر، در ادامه با سایت ناول کافه همراه شوید.

دانلود رمان آن نیمه دیگر از anital

دانلود رمان آن نیمه دیگر از anital

نام رمان: آن نیمه دیگر

نویسنده: anital (آنیتا سالاریان)

ژانر: عاشقانه، پلیسی

تعداد صفحات: ۵۰۶

 

خلاصه‌ای از رمان آن نیمه دیگر:

ترلان دختر یکی از قاضی های معروف تهرانه. برخلاف اون چیزی که توی خانواده ش رسمه اهل درس و مشق نیست و عشق رانندگی داره. در نتیجه ی پاپوشی که براش درست می کنن وارد یه باند می شه. اونجا ازش انتظار دارن کارهایی رو انجام بده که وجدانش قبول نمی کنه. بین دو راهی گیر می کنه… بین زندگی خودش و زندگی دیگران… زمانی که تصمیم قطعیش و می گیره رویارویی با آن نیمه دیگرش مسیر نقشه هاش و عوض می کنه…پایان خوش

نگاهی به رمان آن نیمه دیگر:

عاشق این بودم که پامو محکم روی پدال گاز فشار بدم و خودمو توی سرعت و صدای موتور ماشینم گم کنم… در عوض توی ماشین بابام نشسته بودم و با دهن نیمه باز به صف ماشین های رو به روم زل زده بودم… از ترافیک متنفر بودم. سرم درد گرفته بود و احساس می کردم دارم هوای مسمومی رو به ریه هام وارد می کنم. سر گیجه هم به دردهام اضافه شد… تصویر ماشین های رنگ و وارنگی که رو به روم بی حرکت وایستاده بودند و الکی بوق می زدند حالمو بدتر می کرد. یه صدا توی سرم پیچید:

“می دونم از چی شاکی هستی… از این که نمی تونی گاز بدی و این یکی ماشینم بفرستی تعمیرگاه”

پوفی کردم و وارد یکی از کوچه های فرعی شدم. راه رو از اون جا بلد نبودم ولی پرسون پرسون رفتن و به ترافیک ترجیح می دادم. کوچه ی فرعی به نسبت باریک و از ماشین های پارک شده پر بود.

” بدبخت کسایی که خونشون اینجاست… همیشه کوچه شون این شکلیه؟ “

در همین موقع چشمم به پسری افتاد که داشت وسط کوچه با سرعت راه می رفت. یه شلوار جین سرمه ای و کاپشن مشکی پوشیده بود. کیفی رو به صورت کج روی شونه ش انداخته بود. سرشو پایین انداخته بود و داشت وسط کوچه راه می رفت. اخم کردم و برایش بوق زدم. بدون این که به عقب نگاه کنه از سر راهم کنار رفت. یه لحظه راه رفتنش به دویدن تبدیل شد. پوفی کردم و خواستم سرعتمو بیشتر کنم که یه دفعه دو موتور سوار از دو طرف ماشین ازم سبقت گرفتند و به سمت پسر جوون رفتند. کسی که ترک موتور جلویی نشسته بود چنگ انداخت و کیفو از روی شونه ی پسر برداشت. پسر بدون هیچ مقاومتی اجازه داد که کیفشو ببرند ولی داد زد:

دزد! یکی بگیرتشون… دزد!

منم انگار منتظر همین فریاد بودم. بلافاصله پامو روی گاز گذاشتم. ماشین با صدای بلندی از جا کنده شد. با سرعت دنبال موتوری ها رفتم. صدای گوشخراش موتورهاشون کل کوچه رو برداشته بود. کسی که ترک موتور دوم نشسته بود قمه در اورد و به نشونه ی تهدید تو هوا چرخوند. من بیشتر گاز دادم و زیر لب گفتم:

بچه می ترسونی؟

با یه حرکت سریع موتور دومو پشت سر گذاشتم. موتور اول تازه داشت تو خیابان اصلی می پیچید. پدال گازو تا ته فشار دادم. به محض اینکه وارد خیابون اصلی شدم ترمز دستیو کشیدم. ماشین با صدای بلندی نود درجه چرخید و رو به روی موتور سوارها متوقف شد. موتور اول نتونست به موقع تغییر جهت بده. با سرعت به گلگیر سمت راننده کوبید. هر دو نفر توی هوا پرت شدند. یکی روی کاپوت ماشین فرود اومد… یه دور روی کاپوت غلت خورد و از اون طرف زمین افتاد. نفر دوم به آینه بغل سمت راننده کوبیده شد و نقش زمین شد. قلبم تو سینه فرو ریخت. ترس برم داشت. صدای توی سرم گفت:

” هر دو تاشون و کشتی”

نمی دونستم باید درو باز کنم و پیاده شم یا نه! از صدای بلند دور زدنم توجه چند نفر جلب شده بود. سه مرد که دم سوپر مارکت ایستاده بودند و سیگار می کشیدند به سمت ما دویدند. در همین موقع موتور دوم هم پیداش شد. خوشبختانه هر دو نفر که با ماشینم تصادف کرده بودند زنده بودند. با دیدن مردهایی که به سمتمون می دویدند لنگان لنگان به سمت موتورشون رفتند. سریع سوار شدند. کسی که ترک موتور نشسته بود کیفو برای همکارهای سوار بر موتور دومش انداخت. من سریع دنده عقب رفتم و ماشین و صاف کردم. به نشونه ی تهدید گاز دادم. مرد ترسید و کیفو روی زمین انداخت. هر دو موتور با سرعت به سمت انتهای خیابون رفتند. در همین موقع مردها بهم رسیدند و به شیشه ی ماشین زدند. از ماشین پیاده شدم. یکی از مردها که به خاطر دویدن نفس نفس می زد گفت:

خانوم چی کار کردی؟ شانس اوردی زنده موندن!

مرد دوم گفت:

اگه می کشتیشون چی؟

مرد سوم گفت:

دخترم اگه تازه تصدیق گرفتی… .

با عصبانیت داد زدم:

مگه شما کور بودید و ندیدید که دزد بودن؟ کیف یه آقایی رو زده بودن! رانندگی من بهتر از شماهاست… اینو مطمئن باشید. یه قرن پیشم تصدیق گرفتم.

رومو برگردوندم و به سمت خیابون رفتم . کیفو از روی زمین برداشتم و کنار ماشین ایستادم. در همین موقع اون پسر جوون هم سر و کله ش پیدا شد. دوان دوان به سمتم اومد. نفس نفس می زد و صورتش تو اون سرما عرق کرده بود. دستشو دراز کرد تا کیفو بگیره. من با اخم به صورتش نگاه کردم. چشم های خمار و کشیده ی آبی داشت. ابروهای مردونه و خوش فرم و پوست تیره داشت. موهای مشکی خوش حالتش روی پیشونیش ریخته بود. بینی و لب هایش خوش فرم بودند و به صورتش جذابیت خاصی داده بودند. برای چند ثانیه حواسم پرت شد و به اون صورت جذاب زل زدم. اگه منی که اصلا به این چیزها اهمیت نمی دادم این طور محو تماشاش شده بودم بقیه ی دخترها برایش چی کار می کردند؟ سرمو پایین انداختم و تو دلم گفتم:

این همه خوشگلی به چه درد یه پسر می خورده؟

 

پیشنهاد ما به شما:

دانلود رمان پارلا از anital

دانلود رمان سایه امید از مهسا رمضانی

دانلود رمان مرواریدهای احساس از آوید محتشم

دانلود رمان بشنو از دل از ن.نوری

دانلود رمان کسی شاید شبیه من از لیلین(فاطمه ایمانی)

دانلود رمان حوای شیرین از مونا امین سرشت

4.1/5 - (36 امتیاز)
برای این مطلب ( دانلود رمان آن نیمه دیگر از anital ) امتیاز خودت را با ستاره های بالا ثبت کن
باکس دانلود
برچسب ها : , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,

راهنما

  • نظرات خود را تنها در مورد این رمان در بخش کامنت ها بیان کنید.
  • از ارسال مطالب تبلیغاتی و توهین آمیز خودداری کنید که تایید نخواهند شد .
  • اگر سوالی داشتید از بخش تماس با ما اقدام به ارتباط با مدیریت کنید.
  • رمان ها در سه فرمت (APK،EPUB،PDF) برای دانلود قرار میگیرند.
  • کاربران باتوجه به سیستم عامل گوشی می توانند رمان ها را دانلود کنند.

درباره SPRING :

فارغ التحصیل کارشناسی ادبیات انگلیسی

تاکنون 2 نظر ثبت شده است.

  1. آن نیمه ی دیگر یکی از بهترین رمان هایی بود که خوندم. غیرقابل پیش بینی و کاملا حقیقی بود طوری نبود که بشه حدسش زد یا بچه گونه نبود. مثل رمان های دیگه که حاصل تراوش افکار بچه های سیزده چهارده ساله ست نیست و قلمش خوبه. من خودم فقط رمان های نویسنده های خاصی رو میخونم و این نویسنده هم به لیستم اضافه شد. بقیه ی رمان هاشم عالین ولی هیچکدوم مثل این نیستن


تمامی حقوق این سایت متعلق به ناول کافه می باشد و هرگونه کپی از مطالب و تصاویر شرعا حرام بوده و پیگرد قانونی دارد.