جدیدترین خبری های ناول کافه
دانلود رمان قرار انتقام از صبا سادات جمالی
در این مطلب از سایت ناول کافه، رمان قرار انتقام را برای معرفی و دانلود آماده کردیم. برای دانلود رمان پلیسی و عاشقانه قرار انتقام اثر صبا سادات جمالی، در ادامه با سایت ناول کافه همراه شوید.
رمان: قرار انتقام
نویسنده: صبا سادات جمالی
ژانر: عاشقانه، پلیسی
تعداد صقحات: ۲۱۲
خلاصهای از رمان قرار انتقام:
یک دختر تنها
یک پسر زخم خورده
هر دو پلیس
همراه میشوند با هم در راهی که مسیرش مشخص نیست
و اما عشق
و عشق جای دارد در این
راه تاریک
عشق میان دو پلیس…
نگاهی به رمان قرار انتقام:
سرمو کمی خم کردم لبامو کمی دادم جلو و باهاش دست دادم
-منم رهام و قبول میکنم برم عقب تا شما وارد پارکینگ بشید
-رفتم عقب ماشینو پارک کردم سریع قبل از اومدن داریوش سوار اسانسور که تو پارکینگ بود شدم قبل از اینک داریوش بیاد طبقه ۱۲ رو زدم بعد از ایستادن اسانسور مثل فشنگ وارد خونه بعد اتاق شدم یه دوربین کوچیک و کیف پولم و لبتاپمو برداشتم دوباره رفتم سمت اسانسور داشت میومد بالا
تو طبقه ما وایستاد و داریوشم توش بود یه لبخند بهش زدمو سوار شدم و دکمه پارکینگ و فشار دادم
داریوش-مگه نمی خواستی بری بیرون
-چرا ولی کیف پولمو یادم رفته بود لبتاپم هم میخوام بدم به دوستم کارامو ببینه اینه که رفتم اینا رو اوردم
اسانسور تو طبقه ۱۳ وایستاد اما داریوش پیاده نشد فقط پاشو گذاشت لای در که اسانسور حرکت نکنه به سمت پایین
داریوش-با لباس ورزشی میخوای بری بیرون
وااای گاف دادم
-من که نمی خوام از ماشین پیاده شم فقط لبتاپو میدمو بعدش میرم واسه خودم کمی تنقلات بخرمو برگردم
اخه هنوز به شرایط ایران عادت نکردم
اخه ما تازه اومدیم ایران
-منم خیلی با شرایط اینجا کنار نمی یام
-مزاحمتون نباشم
-نه کار خیلی مهمی ندارم
-ولی خوب من با دوستم قرار دارم میترسم دیر برسم
-عه پس دوباره میبینمتون
-باعث افتخاره
-پس فعلا
-بای
بعد از رفتنش رفتم پارکینگ بعد از اونجا از طریق راه پله رفتم تو زیرزمین دوربینو نصب کردمو مثل فشنگ بر گشتم تو پارکینگ سوار ماشین شدمو از ساختمون خارج شدم کوچه پشتیه ساختمون پارک کردم و لبتاپو روشن کردم و کد دوربینو زدمو بهش وصل شدم داریوش و صالحی و میلاد در مخفی رو باز کرده بودند و به جنازه نگاه می کردن صداشون نمی یومد
اه لعنتی یادم رفته بود میکروفونم کار بزارم
سریع زدم فیلم ضبط بشه
وارد خونه که شدم.
کیانو دیدم که روی مبل نشسته
هدفون و لبتاپ شم روی میزه
اخماشم حسابی توی هم بود
مستقیم رفتم سمتش روی مبل تک نفره نشستم
لبتاپمو از توی کیف در اوردم
بعد از روشن کردنش
رو به کیان گفتم
-من یه دوربین تو زیر زمین کار گذاشتم
کیان -منم یه میکروفون
-امروز یه خبرایی بوده
-اره صداشونو شنیدم
-منم تصویر شونو دیدم
-خب پس تو فیلمو بزار منم صداشو پخش میکنم
-باشه قبوله
هر دو با اخم بدون نگاه کردن به هم صحبت می کردیم
مطالب مشابه و پیشنهادی:
دانلود رمان آن نیمه دیگر از anital
دانلود رمان چشمان سرد از رویا ( dream)
دانلود رمان در چشم من طلوع کن از اعظم طیاری
دانلود رمان قتل کیارش از مژگان زارع
- دانلــود برای گوشی اندرویـد (APK)
- دانلــود با فرمـت پی دی اف (PDF)
- دانلـود برای گوشی آیــفون (EPUB)
- رمــــز در صــورت نیاز: novelcofe.ir
- منبـــــــع: ناول کــــــافه NovelCafe
راهنما
- نظرات خود را تنها در مورد این رمان در بخش کامنت ها بیان کنید.
- از ارسال مطالب تبلیغاتی و توهین آمیز خودداری کنید که تایید نخواهند شد .
- اگر سوالی داشتید از بخش تماس با ما اقدام به ارتباط با مدیریت کنید.
- رمان ها در سه فرمت (APK،EPUB،PDF) برای دانلود قرار میگیرند.
- کاربران باتوجه به سیستم عامل گوشی می توانند رمان ها را دانلود کنند.
چطور رمان رو دانلود کنم؟؟؟؟؟؟