نقد و بررسی رمان
بررسی رمان بر باد رفته اثر مارگارت میچل

بررسی رمان بر باد رفته اثر مارگارت میچل
در این مطلب از بخش نقد و بررسی رمان، قصد داریم به بررسی رمان محبوب و مشهور بر باد رفته اثر مارگارت میچل بپردازیم. برای خواندن این مطلب جالب و مفید که توسط تیم ناول کافه جمع آوری شده در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

بررسی رمان “بر باد رفته” اثر مارگارت میچل
⊗محتوا⊗
✓ در مورد نویسنده
✓ دیگر آثار نویسنده
✓ اطلاعات کلی کتاب
✓ تمجیدهایی از کتاب
✓ جملاتی از متن کتاب
✓ جزئیات رمان
✓ نقد و بررسی
بخش اول
⊗ در مورد نویسنده ⊗
مارگارت میچل، نویسنده و خبرنگاری اهل ایالت جورجیا و زادهی شهر آتلانتا بود. وی کتابی در حیطهی جنگ داخلی آمریکا با نام بربادرفته را در تاریخ 10 ژوئن 1936 منتشر کرد و این کتاب به سرعت به اوج رسید و میچل من باب خلق بربادرفته موفق به دریافت جایزه کتاب ملی و جایزه ادبی پولیتزر شد.
در 16 اوت 1949، سن چهل و هشت سالگی، بر اثر تصادف فوت کرد.
بخش دوم
⊗ دیگر آثار مارگارت میچل ⊗
مارگارت میچل تنها چهل و هشت سال عمر کرد و در اندک زمان عمر خود، تنها موفق به انتشار کتاب به یاد ماندنی بربادرفته شد.
بخش سوم
⊗ اطلاعات کلی کتاب ⊗
بربادرفته در سال 1936 توسط مارگارت میچل منتشر شد و در زمانی کم، به شهرتی غیرقابلباور دست یافت؛ بیشک این کتاب از محبوبترین کتابهای تاریخ است که با وجود گذر سالیان دراز از انتشار، هنوز هم که هنوزه طرفداران زیادی دارد. بربادرفته با وجود بیش از بیست و هشت ملیون نسخه و بارها تجددی چاب، از شاهکارهای ادبی محسوب میشود.
بخش چهارم
⊗ ترجمه ⊗
اولین ترجمه و بازگردانی این اثر به زبان پارسی توسط حسن شهباز بوده است.
بخش پنجم
⊗جملاتی از متن کتاب ⊗
*اسکارلت، من هیچ وقت در زندگی آدمی نبودم که قطعات شکسته ظرفی را با حوصله زیاد جمع کنم و به هم بچسبانم و بعد خودم را فریب بدهم که این ظرف شکسته همان است که اول داشتهام؛ آنچه که شکست، شکسته و من ترجیح میدهم که در خاطره خود همیشه آن را به همان صورتی که روز اول بود حفظ کنم تا اینکه آن تکه ها را به هم بچسبانم و تا وقتی زندهام آن ظرف شکسته را مقابل چشمم ببینم!*
*پاپا چطور میتوانست دربارهی قلعهی سامتر و یانکیها صحبت کند، در حالی که میدانست قلب او شکسته است؟ مثل هر جوان دیگری اسکارلت تعجب میکرد که مردم چگونه می توانند این همه به دردهای او بی اعتنا باشند و دنیا چطور می تواند به گردش خود ادامه دهد، در حالی که قلب او رنجیده و مجروح است! *
*چقدر ناگوار است که زنی یک مرتبه در زندگی با بدترین حادثهی عمرش روبهرو شود! میدانی عیبش کجاست؟ برای اینکه اگر با یک چنین پیش آمدی برخورد کرد، آنوقت روحیهاش عوض می شود و دیگر برای هیچ چیز ارزشی قائل نیست؛ خیلی تاسف دارد که زنی به آن مرحله برسد!*
*اسکارلت، از من بشنو و در زندگی همیشه از یک چیزی بترس؛ همانطور که به چیزی یا به کسی در زندگی عشق داری!*
*خیلی بیش از آنچه بتواند تصورش را بکند عوض شده بود؛ آن پوستهی سخت و ضخیمی که از چندی پیش به دور قلبش میپیچید و حصاری ایجاد میکرد اکنون سختتر شده و رو به ضخامت میرفت!*
*برای اینها زندگی جز پول و غلام و تفریح چیز دیگری نبود؛ حالا که هیچکدام از آنها نیست، نسلی شدهاند که رو به فنا و نیستی میروند!*
بخش ششم
⊗ جزئیات رمان ⊗
بر باد رفته، شانزده تا بیست و هشت سالگی دختری زیبا به نام اسکارلت را روایت میکند؛ میچل در این کتاب، با مهارتی بینظیر مخاطب را با خود همراه کرده و وقایع جنگ داخلی آمریکا و اتفاقات سیاسی دخیل در آن را در قالب عاشقانهای زیبا شرح داده است. اسکارلت برخلاف سایر اعضای خانواده، رفتارهایی دارد که از سرکشی نشات گرفته و با عرف خانوادگی آنها سازگاری ندارد؛ وی به جز معدود افراد، من جمله معشوقهاش، برای دیگران ارزشی قائل نمیشود.
بخش هفتم
⊗ نقد و بررسی ⊗
_توجه: این بررسی متعلق به آقای محمدرضا سرشار، داستاننویس، پزوهشگر و منتقد ادبی است._
“بربادرفته” رمانی عاشقانه
“فردا در موردش فکر میکنم” هنوز هم کسانی که اسکارلت اوهارا را به خاطر میآورند، جمله مشهورش را در فیلم “بربادرفته” از یاد نبردهاند. این فیلم براساس رمان مشهور مارگاریت میچل ساخته شد. رمانی که در سال 1937 جایزه پولیتزر را از آن خود كرد و فیلمی که براساس آن و سه سال پس از نگارش این کتاب ساخته شد، در ربودن گوی شهرت از رمان پیشی گرفت. با این همه این رمان عاشقانه در زمان خود تبدیل پرفروشترین کتاب سال شد. شاید خود میچل هرگز گمان نمیکرد رمانی که ماحصل رها کردن شغل خبرنگاری و خانه نشین شدن بود روزگاری نام او را در تاریخ ادبیات دنیا ثبت کند.
در این جلسه پس خوانش خلاصهای از رمان “برباد رفته” محمدرضا سرشار آن را داستانی عاشقانه خواند و گفت: مسئله اصلی این رمان عشق یک طرفه اسکارلت به اشلی است. این عشق از ابتدای داستان یعنی 16سالگی اسکارلت شروع شده و تا پایان 28 سالگی او ادامه پیدا میکند. نویسنده نیز خیلی زود وارد اصل ماجرا میشود. داستان از جایی آغاز میشود، که اسکارلت خبر نامزدی اشلی با ملانی را میشنود و در واقع حضور اشلی همیشگی که تا پایان رمان جزو نقاط قوت آن به حساب میآید.
وی این اثر را در ارتباط با مضمون جنگ شمال و جنوب آمریکا بر سر الغ و عدم الغای برده داری، بدل کتاب “کلبه عمو تم” دانست و اضافه کرد: بخشی از این رمانها به مسئله جنگ آمریکای شمالی وجنوبی میپردازد. با این تفاوت که تمرکز رمان ” کلبه عموتم” به شمال آمریکا معطوف شده است، اما نویسنده در کتاب “بر بادرفته” زندگی مردم جنوب را در آن سالهای پرتلاطم آمریکا، بستر داستان خود قرارمیدهد. البته دربخشهایی از اثر مارگارت میچل به “کتاب کلبه عمو تم” نیز اشاره میشود.
نویسنده کتاب “نگو دیگر نمیتوانم” در ادامه توضیح داد: جنگی که میان شمال وجنوب امریکا درگرفت. اتفاق بزرگی بود، که بر زندگی شخصیتهای داستان میچل تاثیرگذاشت. همسر اول اسکارت، چارلزدر جنگ بیمار میشود و میمیرد. ثروت خانواده اوهارا در جنگ از دست میرود. مادرش، الن در اثر حصبه، بیماری رایج جنگ از دنیا میرود وپدرش بیمارو مجنون شده و هنگام اسب سواری سقوط می کند وعمرش پایان مییابد. به واقع در این هنگامه قدرت از دست مردمان جنوب خارج شده و دست شمالیها میرسد. در واقع تبعات اقتصادی و فساد ناشی از جنگ دومین مسئله رمان “برباد رفته” پس از عشق است.
سرشاردرباره تاثیراتی که جنگ بر روحیه اسکارلت برجای نهاد گفت: پس از جنگ این زن همواره کابوسهایی میبیند که حول وحوش فقر وبی پناهی دور میزند. کابوسی که در پایان داستان تعبیر میشود. این بخش از داستان وتعبیر یک رویا ناخودآگاه ” جزیره سرگردانی” نوشته سیمین دانشور را به یاد مخاطب میآورد.
توصیفهایی که امروز ایراد به حساب میآید.
وی پاشنه اشیل رمان را پرداخت آن دانست و تصریح کرد: نویسنده به روال رمانهای قرن 19 از توصیفهای ایستا تبعیت میکند وهنگام وارد کردن شخصیتهای تازه به داستان، اطلاعات راجع به او را یکباره به داستان تحمیل میکند، در صورتی که امروز مرسوم است نویسنده مشخصات شخصیتهایشان را درطول روایت پخش کند. در واقع نویسنده در پرداخت مهارت ندارد اما تجربیات مناسبی از آدمها و زندگیها آنها دارد که ضعفها را میپوشاند.
تنها اسکارلت است که تغییرمیکند
نویسنده کتاب “جایزه” درباره ساختار رمان افزود: داستان به صورت خطی پیش میآورد. اما آنچه از دیگر مشکلات آن به حساب میآید پیوند دادن میان چند ماه وسال از طریق دو یا سه جمله ، در موارد متعدد است که در رمان نویسی اشتباه است. در حالی که مثلا رمان ” خشم وهیاهو” نشان میدهد، که در آن دوران نویسندگان با این اصول در داستان نویسی آشنا بودهاند، اما میچل گویا بیشتر با رمانهای کلاسیک سر و کار داشته و در نگارش اثرش – در این مورد – از آنها تبعیت کرده است.
وی با اشاره به شخصیتهای رمان “برباد رفته” تاکید کرد: آدمهای این داستان غالبا تا پایان داستان بدون تغییر در منش و عقاید زندگی میکنند و تنها کسی که جنگ و اتفاقات زندگیاش بر او اثرمیگذرد و قدری باعث تحولش میشود، اسکارلت است. “ملانی” به دور از هر تغییری از دنیا میرود و تنها در 20 صفحه پایانی کتاب “رت” و ” اشلی” تن به تحولی ناگهانی میسپارند.
سرشار افزود: جلد اول رمان با جلد دوم قدری متفاوت است. جلد اول پرماجرا استوار است درحالی که در جلد دوم نویسنده دست به تحلیل میزند و سعی میکند به چراییها پاسخ گوید.
مرا دوست بدار تا رهایت کنم
نویسنده کتاب “پیش از آنکه سرها بیفتند” در ادامه تاکید کرد: سئوالی که در هر لحظه داستان خواننده با آن مواجه میشود این است که چرا اسکارلت در عین اینکه نسبت به رت بیعلاقه و حتی می توان گفت متنفر است بازهم برایش مهم است که او عاشقش باشد؟ به این پرسش میتوان اینگونه پاسخ داد، اسکارلت به دنبال این است که همه دوستش بدارند، اما پس از آنکه به این هدف رسید، دیگر آن شخص برایش هیجان ورنگ وبویی ندارد. این ویژگی مشترک “اسکارلت” و “رت” است. عشقی که اسکارلت خود را به آن سپرده بود، پس از 12 سال از بین میرود چرا که اکنون ملانی همسر اشلی مرده است و به دست آوردن “اشلی” دیگر کار سختی نیست. “رت” نیز زمانی که علاوه بر جسم، قلب اسکارلت را تصاحب میکند، او را ترک میکند.
وی نابودی علاقه پس از به دست آوردن را ویژگی عشق دانست وگفت: در تاریخ ادبیات کلاسیک عشقهایی جاودان ماندند که به وصل نرسیدند، عشاقی مانند شیرین و فرهاد، لیلی و مجنون، ورقه وگلشاه نمونههای درخشانی بر این مدعا است.
سرشار، ادامه نقد وبررسی این رمان را به جلسه دیگر موکول کرد و با این ضرب المثل اروپایی جمله خود را به پایان رساند: وصل، گورستان عشق است.
برای دانلود مستقیم رمان بصورت فایل PDF، کلیک کنید: دانلود رمان بر باد رفته از مارگارت میچل
مطالب مشابه و پیشنهادی:
بررسی رمان نامه به کودکی که هرگز زاده نشد