دانلود رمان هفت روز غمگین از شقايق لامعي

دانلود رمان هفت روز غمگین از شقايق لامعي
در این مطلب از سایت ناول کافه ، رمان هفت روز غمگین را آماده کردیم.برای دانلود رمان هفت روز غمگین از شقايق لامعي در ادامه مطلب همراه ما باشید.

رمان : هفت روز غمگین
نویسنده : شقايق لامعي
ژانر : عاشقانه
بخشی از رمان هفت روز غمگین :
امید مشغول به صحبت با رامین شد و مهشید رو به من گفت:
_دل از برادرت نمیکنیها. تو خونه که حتماً بیست و چهار ساعته کنارشی. اینجا حداقل بذار بقیه یه استفادهای ببرن.
گفت و به حرف خودش خندید؛ دخترک نچسب!
به زور لبخندی نشاندم روی لبهایم و با اشاره به رامین گفتم:
_خودش اگر بخواد، حتماً!
مهشید اشارهام را گرفت و دیگر چیزی نگفت! صحبت رامین و امید هم به درازا نکشید و چند دقیقهی بعد، تنها صاحبانِ آرامش حیاط پشتی، فقط خودمان بودیم.
روی نیکمتی که عمرش به اندازهی عمر این خانه بود نشستم. تا به یاد داشتم، این نیمکت همینجا بود، قدیمترها که زیاد به این خانه رفتوآمد داشتیم، حیاط پشتی مثلاً پناهگاهمان بود و این نیمکت هم همراه تمام شادیها و دعواهایمان.
دست کشیدم روی نیمکت و رامین هم مقابلم لبهی حوضچهای که سالها بیرونق بود، نشست و یککاره گفت:
_حرف بزن برام.
از تعجب زیادی بود که اخم کردم. اولش فکر کردم میخواهد از چند و چون نامزدیِ سایه بداند اما وقتی جملهاش را ادامه داد؛ تازه فهمیدم که منظورش چیست:
_همیشه منتظر بودم یه روزی بهم زنگ بزنی و شروع کنی به حرف زدن. هر بار خودم میخواستم بحث رو پیش بکشم، گفتم شاید آمادگیش رو نداشته باشی. بعدش هم اونقدری ازش گذشت که دیگه فکر میکردم قضیه برات تموم شده باشه و نخوای دیگه نبش قبر کنی اما ظاهراً قضیه هنوز تموم نشده!

لینک دانلود به دستور ساماندهی پاک شد.
رمان های پیشنهادی دیگر :
دانلود رمان تازیانه و عشق از شیوا بادی
دانلود رمان جان شهرزاد از رز آبی