جدیدترین خبری های ناول کافه
دانلود رمان مه آلود از الناز دادخواه
در این مطلب از ناول کافه ، رمان مه آلود را آماده کردیم.برای دانلود رمان مه آلود از الناز دادخواه درادامه پست با ما همراه باشید.
رمان : مه آلود
نویسنده : الناز دادخواه
ژانر : فانتزی ، تخیلی
خلاصه رمان مه آلود :
سوفیا در یه روز سرد و برفی با بدنی نیمه جون دز زیر خروارها برف توسط هیزمشکنی پیدا میشه درحالیکه هیچ چیز از زندگی گذشته خودش به یاد نداره. هیزمشکن سوفیا رو به فرزندی قبول میکنه اما سوفیا با تمام بچه های دهکده فرق داره، تفاوتی عمیق که باعث ترس سایرین ازش میشه. رنگ نقره ای چشم های سوفیا باعث میشه همه ازش فاصله بگیرن، بعد از مرگ هیزمشکن سوفیا درحالیکه تازه ۲۶ ساله شده تصمیم به پیدا کردن خانواده اصلیش میگیره و در این بین با پسری آشنا میشه، غافل از اینکه همسر جدیدش شاهزاده سرزمین بیووآس که مدت هاست از قصر فرار کرده…
بخشی از رمان مه آلود برای معرفی :
مرد پشت پنجره ایستاد و به هوای ابری بیرون خیره موند. زمزمه کرد:
« امشب طوفان میشه»
به عقب برگشت، هلنا همسرش روی صندلی ننویی کنار شومینه نشسته و مشغول بافتن لباسی به رنگ آبی آسمونی بود. هلنا نگاهش رو به سمت مرد دوخت و با آرامش خاص خودش گفت:
« در مرغدونی رو محکم کردم. میتونی به طویله هم یه سری بزنی.»
مرد آهی کشید و گفت:
« هیزم کم داریم. ممکنه طوفان طول بکشه.»
هلنا سرکی از پنجره به بیرون کشید و گفت:
« آسمون کم کم داره سیاه میشه. فکر کنم طوفان بزرگی در راه باشه. مطمئنی که میخوای بری هیزم جمع کنی؟»
مرد درحالیکه پالتویی از جنس پوست سمور رو به تن میکرد گفت:
« هیزم داریم ولی میترسم کم باشه. تا طوفان شروع بشه چند ساعتی وقت مونده. وقتی برگشتم علوفه اسبهارو هم آماده میکنم. »
هلنا بافتنی رو کنار گذاشت و درحالیکه شنل بافت کرم رنگش رو دور خودش میپیچید برای بدرقه همسرش به سمت در رفت و گفت:
« مراقب خودت باش. تا برگردی یکی از اون سوپهای مورد علاقهات رو درست میکنم.»
مرد بوسهای روی گونه زن نشوند و گفت:
« زود برمیگردم عزیزم.»
در کلبه رو که باز کرد باد سردی شدید به داخل کلبه وزید و شعلهی شومینه کم فروغ شد. مرد در رو به سختی پشت سرش بست و چکمههای قهوهای بلندش رو مرتب کرد. امسال از اون سالهای سرد و سخت بود. ارتفاع برف تا زانوهاش میرسید و میدونست اگه به اندازهی کافی هیزم نداشته باشن زمستون رو سختتر سپری میکنن.
هر سال وضعیت بدتر از سال قبل بود و این سرمای استخوان سوز بیشتر و بیشتر میشد. امیدوار بود درختهای مزرعهاش آسیبی از این برفها نبینن. به مرغ داری سر زد و چفت درها رو محکم کرد و سپس سرکی به اصطبل کشید. اسبها آرام بودند، فارغ از طوفانی که داشت نزدیک میشد.
رمان های پیشنهادی دیگر :
دانلود رمان ترس از مه از یاسمن فرح زاد
دانلود رمان تو خیلی زشتی از نسا عسکری
راهنما
- نظرات خود را تنها در مورد این رمان در بخش کامنت ها بیان کنید.
- از ارسال مطالب تبلیغاتی و توهین آمیز خودداری کنید که تایید نخواهند شد .
- اگر سوالی داشتید از بخش تماس با ما اقدام به ارتباط با مدیریت کنید.
- رمان ها در سه فرمت (APK،EPUB،PDF) برای دانلود قرار میگیرند.
- کاربران باتوجه به سیستم عامل گوشی می توانند رمان ها را دانلود کنند.
پایانش خوشه؟
سلام به چه نحوی میشه این رمان و دانلود کرد ؟من لینکی واسه دانلود پیدا نکردم…ممنون
سلام
در توضیحات پست درج شده که رمان جهت معرفی هست و پارت گذاری بصورت آنلاینه
ممنون از توضیحاتتون